نوشته شده توسط : hossein parto

 

یم. باشه، من باید طرفای ۱۰ برگردم

 

سه بیانیه، سوالات مطرح‌شده، صفحه ۱۶استفاده اولیه از یک بیانیه این است که به شما اطلاعات بدهد: برنامه‌ای در مورد حیات وحش را امشب در تلویزیون پخش کنید. اما برخی از بیانیه‌ها بیش از ارائه اطلاعات انجام می‌دهند. زمانی که آدریان می‌گوید من این برنامه را برای شما ضبط خواهم کرد، او در حال ارائه ویدیو برای آن است. اظهارات او پیشنهادی برای انجام کاری است که استلا با تشکر از وی می‌پذیرد. و ما می‌توانیم آن را با هم ببینیم، پیشنهادی است که استلا با آن موافق است.کاربردهای مختلفی از جمله وجود دارد. در اینجا چند مثال آورده شده‌است.با ابراز موافقت: شما کار درست را انجام می‌دهید.با آن همدردی نشان داد: بخت بد بود که آزمون عبور نکردی.با کسی حرف بزنم، خیلی ازت ممنونمدرخواست اطلاعات: من باید برنامه‌های شما را بدانم. دستور می‌دهم: من می‌خواهم تو بیشتر تلاش کنی.در برخی شرایط ما می‌توانیم از یک عبارت یا یک نوع محکومیت دیگر استفاده کنیم. این بیانیه را مقایسه کنید که من باید طرح‌های شما را بدانم، سوال شما چیست؟ و در مورد برنامه‌های خود به من بگویید. همه اینها برای درخواست اطلاعات به کار می‌روند.۳ فعل performativeبرخی از افعال کنونی استفاده از عبارت را بیان می‌کنند، عملی که انجام می‌دهد.. امیدوار بودم که خوب باشممعذرت می خوام.. معذرت میخوامپیش‌بینی: من یک بازی نزدیک را پیش‌بینی می‌کنم.تقاضای نیروی کمکی: شما تقاضا دارید که اتاق خود را با ۱۰.۰۰ تخلیه کنید.افعال انتخابی عبارتند از: پ یادگیری زبان انگلیسی  ذیرش، تصدیق، تصدیق، اعتراف، اعتراف، اعتراف، انکار، مخالفت، انکار، تضمین، تضمین، درخواست، پیش‌بینی، درخواست، پیشنهاد، درخواست، درخواست، رد کردن، درخواست، درخواست، درخواست، رد کردن، درخواست، درخواست، رد کردن، درخواست،پیشنهاد می‌کنم، ممنون، هشدار.گاهی اوقات از یک فعل modal یا بیان مشابه استفاده می‌کنیم. این کار معمولاً این عبارت را کم‌تر مستقیم و دقیق‌تر و مودبانه تر می‌کند.به شما توصیه می‌کنم که مشاور حقوقی ببینید.. باید اصرار کنم که قوانین رو ادامه بدیماطلاع دادن: باید به شما اطلاع دهم که ناموفق بوده‌اند.برخی از نمونه‌های معمول این است: باید اعتراف کنیم، باید اعتراف کنیم، باید اعتراف کنیم، باید اعتراف کنیم، باید اعتراف کنیم، باید اصرار کنیم، باید اصرار کنیم، باید اعتراض کنیم، باید اعتراض کنیم، باید هشدار بدهیم، باید هشدار بدهیم، باید هشدار بدهیم.نکته a به طور کلی، افعال گفتاری نسبتاً emphatic هستند. قول می‌دهم که خوب باشم، قول emphatic از آنچه که خوب باشم، و ۷ پیشنهاد می‌کنم که با هم تماشا کنیم، more از آن است که می‌توانیم با هم تماشا کنیم. ب بعضی از افعال گفتاری رسمی هستند.سفارش می‌کنم و از شما خواهش می‌کنم که ساختمان را ترک کنید. من این سوپرمارکت را باز می‌گویم.ج با چند فعل که می‌توانیم از زمان حال استفاده کنیم.به شما اخطار می‌کنم که زیاد نزدیک نشوید، من به شما اخطار می‌کنم. ما پیشنهاد می‌کنیم / ما پیشنهاد مصالحه می‌کنیم.



:: بازدید از این مطلب : 141
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : شنبه 21 مهر 1397 | نظرات ()
نوشته شده توسط : hossein parto

ساده۷ خلاصهاین داستان حاوی نمونه‌هایی از الگوهای مواد مختلف است.AN unluckyمردی وارد هتل شد، کت قشنگی دید، آن را روی بازویش گذاشت و

 

ظاهر ساده۲- فرآیند متعدی (متعدی) یک شی را بکار می‌گیرد.. اون مرد کتش رو دزدیدهمه از کنفرانس لذت بردند.راننده پیاده را در کنار جاده دید.مرد پول نداشت.افعال transitive می‌توانند نه تنها اقدامات (دزدی) را بیان کنند، بلکه احساسات (لذت)، ادراک (مشاهده) و صاحب اختیار را بیان کنند.پس از نیاز به متعدی، ما می‌توانیم آن شی را هنگامی که چیزی به معنای اضافه یا چیزی به معنای آن اضافه کنیم، ترک کنیم.مرد مخالف کتاب می‌خواند (یک کتاب). ما می‌خواهیم (یک وعده غذا) بخوریم. زنی در حال رانندگی بود (مربی).همچنین می‌توانیم هدف را بعد از این افعال رها کنیم:(یک سوال)، نقاشی / کشیدن (یک تصویر)، عبور / شکست (یک بازی)، بازی / برد / شکست (یک بازی)، آواز خواندن (یک آهنگ)، صحبت (یک سوژه).افعال بعدی نیز می‌توانند بدون یک هدف باشند اگر متن واضح باشد: شروع، انتخاب، تصمیم‌گیری، مطلع، مطلع، و شروع کنید، ببینید، شروع کنید، ببینید، شروع کنید.یادداشتباید اعتراض کرد و انکار کرد.کمیته درباره این مشکل بحث و تبادل نظر کرد. او این اتهام را رد کرد.[III] بسیاری از افعال می‌توانند، یا متعدی یا intransitive باشند.TransitiveIntransitiveراننده کالسکه را متوقف کرد و کالسکه ایستاد.در باز شد و در باز شد.. من شکستن یه فنجون قهوه ساز رو شکستمیک نفر زنگ تلفن را به صدا درآورد و زنگ زد.این دو جمله می‌توانند رویداد مشابهی را توصیف کنند. محکومیت متعدی به ع یادگیری زبان انگلیسی نوان عامل خود یعنی فردی که این رویداد را به وقوع رساند (راننده) بوده‌است. جمله intransitive این رویداد را توصیف می‌کند اما اشاره‌ای به نماینده نمی‌کند.در اینجا برخی از افعال رایج وجود دارند که می‌توانند متعدی یا intransitive را نیز تغییر دهند: تغییر شکل قطره قطره اشک مذاب را تضعیف کرده و شروع به ذوب شدن قطعات یخ کرده و شروع به مخلوط شدن و توقف حرکت می‌کنند.ادامه درد و رنج فشرده جداگانه باعث افزایش نوسان لرزش خواهد شد.یادداشتبالا آوردن متعدی و افزایش قابل‌توجه است.شرکت‌های نفتی قیمت‌های خود را افزایش خواهند داد.قیمت نفت افزایش خواهد یافت.برای دراز کشیدن و دراز کردن، * ۱۱ (۲) توجه کنید.


در حال پیوند دادن افعال … ۹در حال پیوند دادن افعال …۱ ترکیب فعل + مکملمکمل یک عبارت adjective یا عبارت اسمی است. مکمل به سوژه مربوط می‌شود: این موض



:: بازدید از این مطلب : 131
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : شنبه 21 مهر 1397 | نظرات ()
نوشته شده توسط : hossein parto

سفارش بیلبورد# ۳: ذهن خود را به ذهن بسپارید

تمرکز غنی روی ستون‌های دارایی سفارش بیلبورد  آن‌ها در حالی که هر کس دیگری بر روی اظهارنامه‌های مالی خود تمرکز می‌کند.

در سال ۱۹۷۴، "ری کراک" موسس مک‌دونالد از او  سفارش بیلبورد خواسته شد تا با کلاس MBA دانشگاه تگزاس در آستین صحبت کند. یکی از دوستانم دانش‌آموز کلاس MBA بود. پس از سخنرانی قدرتمند و اله‌ام بخش، کلاس به تعویق افتاد و دانشجویان از ری پرسیدند که آیا به آن‌ها در محل مورد علاقه خود ملحق خواهد شد تا چند آبجو در اختیار داشته باشد. ری صمیمانه پذیرفت.

 "من در چه کاری هستم؟ " ری وقتی همه beers را در دست داشت سفارش بیلبورد  پرسید: " " "

دوستم گفت: " همه خندیدند. اکثر دانشجویان مدیریت اجرایی فکر می‌کردند که ری فق سفارش بیلبورد ط شوخی می‌کند.

هیچ‌کس جواب نداد، بنابراین ری دوباره پرسید: فکر می‌کنی من در چه کاری هستم؟ " سفارش بیلبورد 

این دانش آموزان دوباره خندیدند، و یک روح شجاع فریاد زد: "ری، که در دنیا نمی‌داند که تو در همبرگر فر سفارش بیلبورد وشی هستی؟ "

او مکثی کرد و بعد به سرعت اضافه کرد: " خانم‌ها و آقایان، من در کار همبرگر نیستم. کسب‌وکار من املاک و مستغلات ا سفارش بیلبورد  سفارش بیلبورد ست. " 

سفارش بیلبورد

 

همانطور که دوستم داستان را می‌گوید، ری اوقات خوبی را برای توضیح دیدگاه خود گذراند. در برنامه کاری او، ری می‌دانست که تمرکز اصلی کسب‌وکار فرو سفارش بیلبورد ش franchises همبرگر است، اما چیزی که او هرگز از دید خود از دست نداد، مکان هر امتیاز بود. او می‌دانست که زمین و محل آن مهم‌ترین عامل موفقیت هر امتیاز محسوب می‌شود. اساساً، فردی که این امتیاز را خریداری کرده بود، همچنین املاک و مستغلات را تحت عنوان حق رای برای سازمان ری کراک خریده بود.

امروزه مک‌دونالد بزرگ‌ترین مالک املاک در جهان است و مالک بیشتر از کلیسای کاتولیک است. مک‌دونالد صاحب برخی از the تقاطع و گوشه‌های خیابان‌ها در آمریکا و سرتا سفارش بیلبورد سر جهان است.

دوستم این را یکی از مهم‌ترین درس‌های زندگی خود می‌داند. امروزه او صاحب یک ماشین می‌شوید، اما کسب‌وکار او ملک واقعی آن ماشین می‌شوید. سفارش بیلبورد 

فصل قبل diagrams را نشان داد که نشان می‌دهد اکثر مردم برای هر کسی جز خودشان کار می‌کنند. این کار ابتدا برای صاحبان این شرکت، سپس برای دولت از طریق سفارش بیلبورد  مالیات، و nally برای بانکی که رهن آن‌ها است، کار می‌کند.

وقتی پسر بچه‌ای بودم، ما یک مک‌دونالد در آن نزدیکی نداشتیم. با این وجود، پدر ثروتمند من مسئول آموزش مایک و من همان درسی بود که ری کروک در دانشگاه تگزاس درباره آن صحب سفارش بیلبورد ت کرد. این هتل سه نفر از افراد ثروتمند است. در حقیقت این است: ذهن خود را حفظ کنید. مبارزه مالی اغلب به طور مستقیم نتیجه افرادی است که تمام زندگیشان را برای یک نفر دیگر کار می‌کنند. بسیاری از مردم در انتهای روز کاری خود چیزی برای نشان دادن به تلاش‌های خود ندارند. سیستم آموزشی کنونی ما بر آماده‌سازی جوانان امروز برای رسیدن به مشاغل خوب با توسعه مهارت‌های آموزشی تمرکز دارد. زندگی شان حول حقوقشان می‌چرخد یا همانطور که قبلاً توضیح داده شد ستون درآمدشان است. بسیاری از آن‌ها بیشتر مطالعه خواهند کرد تا مهندس، دانشمند، آشپز، افسران پلیس، هنرمندان، نویسندگان و غیره شوند. این مهارت‌های حرفه‌ای به آن‌ها این امکان را می‌دهد که وارد نیروی کار شوند و برای پول کار کنند.

اما بین حرفه شما و حرفه شما تفاوت زیادی وجود دارد. اغلب از مردم می‌پرسم، "کسب‌وکار شما چیست؟ " و آن‌ها خواهند گفت: "اوه، من یک صرافی هستم". و آن‌ها معمولاً پاسخ می‌دهند: " نه، من در سفارش بیلبورد  آنجا کار می‌کنم. " این حرفه ممکن است یک بانکدار باشد، اما هنوز به کسب‌وکار خود نیاز دارند.

مشکلی که در مدرسه وجود دارد این است که شما اغلب به چیزی که مطالعه می‌کنید تبدیل می‌شوید. پس اگر شما آشپزی می‌کنید، یک آشپز می‌شوید. اگر شما این قانون را مطالعه کنید، به یک وکیل تبدیل می‌شوید و سفارش بیلبورد  مطالعه مکانیک خودرو باعث می‌شود که شما مکانیک را مکانیک کنید. اشتباه در تبدیل شدن به چیزی که مطالعه می‌کنید این است که بسیاری از مردم فراموش کردن کسب‌وکار خود را فراموش می‌کنند. آن‌ها زندگی خود را در کسب‌وکار یک فرد دیگر سپری می‌کنند و آن فرد را ثروتمند می‌کنند.

برای اینکه یک فرد ایمن شود، فرد باید کسب‌وکار خود را تغییر دهد. کسب‌وکار شما حول ستون دارایی تان می‌چرخد، نه ستون درآمد شما. همانطور که قبلاً گفته شد، قانون شماره یک عبارت است از شناخت تفاوت بین یک دار یادگیری زبان انگلیسی ایی و یک م سفارش بیلبورد سوولیت، و خرید دارایی‌ها. تمرکز ثروتمندان بر روی ستون‌های دارایی آن‌ها، در حالی که هر کس دیگری بر روی اظهارنامه‌های مالی خود تمرکز می‌کند.

به این  سفارش بیلبورد دلیل است که ما اغلب می‌شنویم: "من به یک ترفیع نیاز دارم"، "اگر فقط یک تبلیغ داشتم"، من به مدرسه بر می‌گردم تا آموزش بیشتری به دست بیاورم.

" من می‌خواهم کار بهتر سفارش بیلبورد ی داشته باشم."

مبارزه مالی اضافه‌کاری است و شاید بتوان سفارش بیلبورد  سفارش بیلبورد م نتیجه کار دوم را به دست بیاورم. "

مردمی که در بعضی از محافل کار می‌کنند این زندگی معقول و معقول است. سفارش بیلبورد  اما تو هنوز فکر نمی‌کنی

کار خودت. به نظر می رسه که همه ایده‌های مختلف سفارش بیلبورد 

تمرکز بر روی ستون درآمد و تنها به فرد کمک می‌کند تا اگر پول اضافی سفارش بیلبورد  برای خرید دارایی‌های incomegenerating مورد استفاده قرار گیرد، fi تر شود.

دلیل اصلی اکثریت فقرا و طبقه متوسط fi محافظه کارانه هستند - که به این معنا است سفارش بیلبورد  سفارش بیلبورد  که "من نمی‌توانم ord را قبول کنم" - این است که آن‌ها هیچ پایه مالی ندارند. آن‌ها باید به شغل خود وفادار بمانند و آن را ایمن بازی کنند.

هنگامی که کوچک‌سازی به "کاری" که باید انجام شود " تبدیل شد، میلیونها کارگر که بزرگ‌ترین دارایی خود را در خانه خو سفارش بیلبورد د یافته بودند، آن‌ها را زنده می‌خوردند." دارایی " هر ماه خرج آن‌ها می‌شد. یک "دارایی" دیگر، "دارایی" دیگری بود که آن‌ها را زنده می‌کرد. این باشگاه در گاراژ قرار دارد که ۱۰۰۰ دلار هزینه آن بیش از ۱۰۰۰ دلار نیست. بدون امنیت شغلی، آن‌ها چیزی نداشتند که به آن برگردند. آنچه آن‌ها فکر می‌کردند این بود که دارایی‌ها نمی‌توانند به آن‌ها کمک کنند تا در زمان بحران مالی دوام بیاورند.

فرض می‌کنم بیشتر ما یک برنامه اعتباری برای خرید یک خانه یا یک ماشین داریم. همیشه جالب است که به بخش "ارزش خالص" نگاهی سفارش بیلبورد  بیندازیم به دلیل آنچه که عملیات‌های بانکی و حسابداری پذیرفته به فرد اجازه می‌دهد تا به عنوان دارایی حساب کند.

یک روز که من یک وام می‌خواستم، موقعیت مالی من خیلی خوب به نظر نمی‌رسید. بنابراین من باشگاه‌های جدید گلف، مجموعه هنری، کتاب، لوازم الکترو سفارش بیلبورد نیکی، مچی، کفش، و تلاش‌های شخصی دیگر برای افزایش تعداد در ستون دارایی اضافه کردم.

اما من به این دلیل پایین آمدم که املاک و مستغلات زیادی داشتم. کمیته وام دوست نداشت که من پول زیادی از اجاره بدهم. او می‌خواست بداند که چرا من یک شغل معم سفارش بیلبورد ولی با یک حقوق ندارم. این خانم وی از کت و شلوار آرمانی، چوب‌های گلف و یا مجموعه هنری سوال نکرد. گاهی اوقات زندگی زمانی دشوار است که با پروفایل استاندارد تناسب نداشته باشید.

هر بار که می‌شنوم یک نفر به من می‌گوید ارزش خالص آن‌ها یک میلیون دلار یا هر چیزی است. یکی از دلایل اصلی که ارزش خالص خالص نیست، تنها به این دلیل است که، لحظه‌ای که ش سفارش بیلبورد ما شروع به فروش دارایی‌های خود می‌کنید، برای هر سود مشمول مالیات می‌شوید.

بسیاری از مردم هنگامی که درآمد کم می‌کنند خود را در مشکلات مالی مالی قرار داده‌اند. برای بالا بردن پول، آن‌ها دارایی‌های خود را می‌فروشند. اما دارایی‌های شخصی آن‌ها به طور کلی می‌تواند برای تنه سفارش بیلبورد ا بخشی از مقداری که در برگه موجودی شخصی شان فهرست‌شده فروخته شود. یا اگر در فروش دارایی‌ها به دست آید، بر سود مالیات مالیات می‌گیرند. بنابراین دولت سهم خود را می‌پذیرد و در نتیجه مقدار موجود برای کمک به آن‌ها را کاهش می‌دهد. به این دلیل است که می‌گویم ارزش خالص یک نفر اغلب "ارزش کمتری" از آن چیزی است که فکر می‌کنند.

از کسب‌وکار خود شروع کنید. شغل روز خود را حفظ کنید، اما شروع به خریدن دارایی‌های حقیقی کنید، نه مسئولیت‌ها و یا فعالیت‌های شخصی که زمانی که آن‌ها را به خانه برسانید هیچ ارزش واقعی ندارند. یک اتومبیل جدی سفارش بیلبورد د نزدیک به ۲۵ درصد از بهایی که شما برای آن پرداخت می‌کنید را از دست می‌دهد. این یک دارایی واقعی نیست حتی اگر بانکدار شما به شما اجازه می‌دهد آن را به عنوان یک فهرست قرار دهید. ۴۰۰ دلار از راننده جدید تیتانیوم من به قیمت ۱۵۰ دلار در لحظه‌ای که من فرار کردم می‌ارزید.

مخارج را کم نگه دارید، مسئولیت‌ها را کاهش دهید و با پشت‌کار یک پایه از دارایی‌های محکم بسازید. برای جوانانی که هنوز خانه را ترک نکرده اند، مهم است که والدین تفاوت بین یک دارایی و یک بدهی را به آن‌ها آموزش دهند. آن‌ها را وادار به سفارش بیلبورد  ساخت ستون دارایی خالص قبل از رفتن به خانه کنند، ازدواج کنند، یک خانه بخرند، بچه‌دار شوند، و در یک موقعیت مالی خطرناک گیر کنند، به یک شغل می‌چسبند و همه چیز را برای اعتبار بخرند. من بسیاری از زوج‌های جوان را می‌بینم که ازدواج می‌کنند و خود را در سبک زندگی به دام می‌اندازند که به آن‌ها اجازه نمی‌دهد بیشتر در طول سال‌های کاری خود از بدهی خارج شوند.

برای بسیاری از مردم، درست مانند آخرین کودکی که خانه را ترک می‌کند، والدین می‌دانند که به اندازه کافی برای بازنشستگی آماده نیستند و شروع به تقلا می‌کنند تا کمی پول در بیاورند. آن‌ها خودشان را با مسئولیت‌های جدید دنبال می‌کنند. سفارش بیلبورد  سفارش بیلبورد 

پس من چه نوع دارایی‌ه سفارش بیلبورد ا را پیشنهاد می‌کنم که شما یا فرزندانتان دریافت کنید؟ در دنیای من، دارایی‌های حقیقی به دسته‌های زیر تبدیل می‌شوند:

!!!!!! سفارش بیلبورد 

 سفارش بیلبورد کسب و کارهایی که نیاز به حضور من ندارند، اما مدیریت یا اداره آن‌ها توسط افراد دیگر انجام می‌شود. اگر مجبور باشم آنجا کار کنم، کار نیست. این کار من می‌شود.

!!!!!! سفارش بیلبورد 

 سفارش بیلبورد سهام

!!!!!! سفارش بیلبورد 

 سفارش بیلبورد اوراق‌قرضه

!!!!!! سفارش بیلبورد 

 سفارش بیلبورد  سفارش بیلبورد فروش املاک و مستغلات

!!!!!! سفارش بیلبورد 

 سفارش بیلبورد یادداشت (IOUs)

!!!!!! سفارش بیلبورد 

 سفارش بیلبورد Royalties از مالکیت معنوی مانند موسیقی، متن و حق امتیاز

!!!!!! سفارش بیلبورد 

 سفارش بیلبورد  سفارش بیلبورد هر چیز دیگری که ارزش دارد، درآمد تولید می‌کند یا قدردانی می‌کند، و بازاری آماده دارد.

به عنوان یک پسر جوان، پدر educated من را تشوی سفارش بیلبورد ق کرد تا یک شغل امن پیدا کنم. اما پدر rich من را تشویق کرد که دارایی‌هایی را که دوست داشتم را شروع کنم " اگر آن را دوست نداشته باشید، از آن مراقبت نخواهید کرد، من فقط به این دلیل که عاشق ساختمان‌ها و زمین هستم، املاک و مستغلات را جمع‌آوری می‌کنم. دوست دارم برای آن‌ها خرید کنم، و من می‌توانستم تمام روز آن‌ها را نگاه کنم. وقتی مشکلات بوجود می‌آیند، مشکلات آنقدر بد نیستند که عشق من به املاک و مستغلات را تغییر می‌دهد. برای افرادی که از املاک و مستغلات نفرت دارند، نباید آن را بخرند.

من همچنین سهام شرکت‌های کوچک، به خصوص راه‌اندازی را دوست سفارش بیلبورد  دارم، چون من یک کارآفرین هستم، نه یک شرکت بزرگ. من در ساله‌ای اولیه خود در سازمان‌های بزرگ مانند نفت استاندارد کالیفرنیا، نیروهای دریایی ایالات‌متحده و زیراکس کار کردم و از وقتم با آن سازمان‌ها لذت بردم و خاطراتی را دوست داشتم، اما می‌دانم که من یک شرکت بزرگ نیستم. من از شروع شرکت‌های نوپا خوشم می‌آید، نه اینکه آن‌ها را اداره کنم. بنابراین خرید سهام من معمولاً از شرکت‌های کوچک است. گاهی اوقات حتی شرکت را شروع می‌کنم و آن را عمومی می‌کنم. Fortunes در مسائل سهام جدید ساخته شده‌اند و من عاشق این بازی هستم. بسیاری از مردم از شرکت‌های کوچک می‌ترسند و آن‌ها را مخاطره‌آمیز می‌خوانند. اما اگر دوست دارید چیزی را که شروع به سرمایه‌گذاری خودتان می‌شود دوست داشته باشید، این ریسک کاهش می‌یابد، آن را درک کنید، و کسب‌وکار را بشناسید. بازی را حفظ کنید. با شرکت‌های کوچک، من

شغل روز، اما شروع استراتژی سرمایه‌گذاری خارج از خرید دارایی‌های واقعی، سهام در سفارش بیلبورد  یک سال است. از سوی دیگر، استراتژی املاک و مستغلات من شروع کوچک و کوچک است

آن را به خاطر خواص بزرگ‌تر حفظ کنید سفارش بیلبورد 

و بنابراین، تاخیر در پرداخت مالیات بر سود. این به آن اج سفارش بیلبورد ازه می‌دهد تا به طور چشمگیری افزایش یابد. معمولاً املاک و مستغلات را کم‌تر از هفت سال حفظ می‌کنم.

سال‌ها، حتی زمانی که من با نیروی دریایی و زیراکس بودم، کاری را که  سفارش بیلبورد  سفارش بیلبورد پدر rich توصیه کرده بودم انجام دادم. شغلم را نگه داشتم، اما هنوز به کسب‌وکار خودم فکر می‌کردم. من در ستون دارایی، معاملات املاک و سهام کوچک فعال بودم. پدر ثروتمند همیشه بر اهمیت داشتن سواد مالی تاکید می‌کند. من در درک مدیریت حسابداری و پول نقد بهتر بودم، بهتر است که سرمایه‌گذاری را تجزیه و تحلیل کنم و در نهایت شرکت خودم را بسازم.

من هیچ کسی را تشویق نمی‌کنم که شرکتی را راه‌اندازی کند مگر اینکه واقعاً بخواهند. دانستن اینکه من  سفارش بیلبورد در مورد اداره یک شرکت چه می‌دانم، نمی‌خواهم این کار را روی کسی انجام دهم. چند زمانی است که افراد نمی‌توانند استخدام شوند و شروع یک شرکت به نظر بهترین راه‌حل به نظر برسد. اما احتمالات علیه موفقیت هستند: نه تا از ده شرکت در این پنج سال شکست می‌خورند. از آن‌هایی که در پنج سال اول زنده می‌مانند، نه تا از هر ده سال

در نهایت آن‌ها در نهایت شکست می‌خورند. پس اگر واقعاً میل دارید شرکت خودتان را داشته باشید، آن را توصیه می‌کنم. در سفارش بیلبورد  غیر این صورت، کار روز خود را حفظ کنید و به کسب‌وکار خود توجه کنید.

زمانی که به کسب‌وکار خود می‌گویم، می‌خواهم ستون دارایی خود را قوی نگه دارید و نگه دارید. زمانی که یک دلار به آن وارد می‌شود، هرگز سفارش بیلبورد  اجازه نمی‌دهد که آن بیرون بیاید. بدین ترتیب: هنگامی که یک دلار وارد ستون دارایی شما می‌شود، آن به کارمند شما تبدیل می‌شود. بهترین چیز در مورد پول این است که ۲۴ ساعت در روز کار می‌کند و می‌تواند برای نسل‌ها کار کند. کار روز خود را حفظ کنید، یک کارمند سخت کوش و سخت کوش باشید، اما ساختمان آن ستون دارایی را نگه دارید.

همان طور که جریان نقدینگی شما رشد می‌کند، می‌توانید به برخی از تجملات شرکت کنید. یک تمایز مهم این است که ثروتمندان آخرین بار تجملات را می‌خرن سفارش بیلبورد د، در حالی که طبقه فقیر و متوسط تمایل به خرید لوازم لوکس دارند. فقرا و طبقه متوسط اغلب اقلام لوکس مانند خانه‌های بزرگ، الماس، خز، جواهر، یا قایق می‌خرند به این دلیل که می‌خواهند ثروتمند به نظر برسند. این فرد به نظر ثروتمند نگاه می‌کند، اما در واقع آن‌ها بیشتر مقروض می‌شوند. افراد ثروتمند طولانی‌مدت، بلند مدت، ستون دارایی خود را می‌سازند. در درآمد تولید شده از ستون دارایی، تجملات آن‌ها را خریداری می‌کند. کودکان فقیر و متوسط با عرق، خون و ارث خود به خرید لوازم لوکس می‌پردازند.

یک کالای لوکس واقعی یک پاداش برای سرمایه‌گذاری در و توسعه یک دارایی واقعی است. برای مثال، زمانی که همسرم کیم و من پول بیشتری از apartment داشتیم او بیرون سفارش بیلبورد  سفارش بیلبورد  رفت و مرسدس خود را خرید. هیچ کار اضافه‌ای نبود یا ریسک نکرد، چون خانه آپارتمان ماشین را خرید. با این حال، او باید چهار سال صبر کند در حالی که سبد سرمایه‌گذاری املاک و مستغلات رشد کرد و شروع به تولید جریان نقدی اضافی برای پرداخت آن کرد. اما تجمل، مرسدس، یک پاداش واقعی بود، زیرا ثابت کرده بود که او می‌داند چگونه ستون دارایی خود را بزرگ کند. این ماشین در حال حاضر برای او خیلی بیشتر از یک ماشین زیبای دیگر است. به این معنی است که او از آخرین اطلاعات مالی او برای aff ord استفاده کرده بود.

در عوض، اغلب افراد به طور آنی بیرون می‌روند و یک اتومبیل جدید یا یک کالای لوکس دیگر را به حساب می‌آورند. ممکن است شما احساس خستگی کنید و فقط یک اسباب‌بازی جدید می‌خواهید. خریدن یک کال سفارش بیلبورد ای لوکس در اعتبار اغلب باعث می‌شود که یک فرد در نهایت این تجمل را به خاطر آورد، زیرا بدهی به یک مسئولیت مالی تبدیل می‌شود.

بعد از اینکه زمان را گرفتید و در کسب‌وکار خود سرمایه‌گذاری کردید، حالا آماده اید که بزرگ‌ترین راز ثروتمندان را یاد بگیرید - رازی که راه ثروتمند را پیش از گروه قرار می‌دهد. سفارش بیلبورد 

فصل چهارم سفارش بیلبورد 

جدول ۴: تاریخ ما سفارش بیلبورد لیات و قدرت OF

بابای ثروتمند من این بازی را خیلی هوشمندانه انجام داد  سفارش بیلبورد  سفارش بیلبورد و او این کار را با شرکت‌ها کرد - بزرگ‌ترین راز این ثروت.

به یاد دارم که در مدرسه داستان رابین‌هود و افراد مری نوشته شده بود. معلم من فکر می‌کرد داستان شگفت انگیزی از یک قهرمان رمانتیک است که از ثروتمندان محروم شده و به فقرا داده شده‌است. پدر ثروتمند من رابین‌هود به عنوان یک قهرمان ندیده بود. او رابین هود را یک چنگک صدا کرد. ممکن است رابین‌هود به مدت زیادی ناپدید شده باشد، اما پیروان او در آن زندگی می‌کنند. من اغلب می‌شنوم که مردم می‌گویند: "چرا ثروتمندان پول برای آن پول نمی‌دهند؟ " یا " این ثروتمندان باید بیشتر مالیات بپردازند و به فقرا بدهند. "

این فیلم داستان رابین‌هود است، یا از ثروتمندان گرفته تا به فقرا برسد، که باعث بیش‌ترین درد فقرا و طبقه متوسط شده‌است. دلیل طبقه متوسط این است که مالیات‌های سنگین به خاطر ایده‌آل رابین‌هود است. واقعیت این است که ثروتمندان مالیات نمی‌گیرند. این طبقه متوسط است، به خصوص طبقه متوسط طبقه متوسط که پول فقرا را می‌پردازد.

دوباره، برای درک کامل این که اوضاع چگونه اتفاق می‌افتد، باید به تاریخ مالیات نگاه کنیم. اگرچه پدر highly من متخصص تاریخ تحصیل بود، پدر ثروتمند من خودش را به عنوان یک متخصص در زمینه تاریخ مالیات طراحی کرد.

پدر ثروتمند به مایک و من توضیح داد که در اصل، در انگلستان و آمریکا، هیچ مالیاتی وجود ندارد. گاهی اوقات، مالیات‌های موقت وضع می‌شد تا برای جنگ‌ها هزینه شود. پادشاه یا رئیس‌جمهور این کلمه را ادا خواهند کرد و از همه می‌خواهند که "وارد شوند" در بریتانیا برای the علیه ناپلئون از سال ۱۷۹۹ تا ۱۸۱۶ و در آمریکا برای پرداخت هزینه جنگ داخلی از ۱۸۶۱ تا ۱۸۶۵ وضع مالیات گرفته شد.

در سال ۱۸۷۴ انگلستان مالیات بر درآمد مالیاتی شهروندان خود پرداخت. در سال ۱۹۱۳ در ایالات‌متحده با تصویب اصلاحیه ۱۶ قانون اساسی ایالات‌متحده، یک مالیات بر درآمد ثابت شد. در یک زمان، آمریکایی‌ها ضد مالیات بودند. این مالیات بر چای بود که به حزب چای معروف در بندرگاه بوستون منجر شد، حادثه‌ای که به آتش زدن جنگ انقلابی کمک کرد. در انگلستان و ایالات‌متحده حدود ۵۰ سال طول کشید تا ایده مالیات بر درآمد معمولی را به فروش برسانند.

آنچه که این تاریخ‌های تاریخی آشکار نیستند این است که هر دو این مالیات‌ها در ابتدا تنها بر علیه ثروتمندان اعمال می‌شدند. این نکته بود که پدر ثروتمند به مایک و من احتیاج داشت تا درک کنند. او توضیح داد که ایده مالیات عمومی شده‌است و اکثریت آن را با گفتن فقرا و طبقه متوسط که مالیات صرفاً برای مجازات ثروتمندان ایجاد شده‌است، پذیرفته‌است. این است که چگونه توده‌های مردم به این قانون رای دادند و براساس قانون اساسی قانونی شد. اگرچه قصد داشت ثروتمندان را مجازات کند، اما در واقع مجازات افرادی بود که به آن رای دادند، طبقه فقیر و متوسط.

پدر غنی گفت: " زمانی که دولت طعم پول را چشید، اشتها فزونی گرفت. او کارمند دولت است و من یک سرمایه‌دار هستم. ما حقوق می‌گیریم و موفقیت ما در رفتار مقابل اندازه‌گیری می‌شود. پول خرج می‌کند و مردم را استخدام می‌کند. هرچه بیشتر خرج کند و افراد بیشتری استخدام کند، سازمان بزرگ‌تر می‌شود. در دولت، یک سازمان بزرگ یک سازمان مورد احترام است. از سوی دیگر، در سازمان من، افراد کمتری که استخدام می‌کنم و کم‌تر پولی که خرج می‌کنم، بیشتر به سرمایه گذاران خود احترام می‌گذارم. به همین دلیل مردم دولت را دوست ندارم. اهداف مختلف متفاوتی نسبت به اکثر افراد تجاری دارند. با رشد دولت، برای حمایت از آن بیشتر و بیشتر به دلار مالیات نیاز است. "

پدر educated صادقانه معتقد بود که دولت باید به مردم کمک کند. او جان اف را دوست داشت. کندی و به خصوص ایده سپاه صلح. او این ایده را آنقدر دوست داشت که هم او و هم مادرم برای سپاه صلح کار می‌کردند، داوطلبان آموزشی را برای رفتن به مالزی، Th ailand، و فیلیپین آموزش می‌داد. او همیشه به دنبال کمک‌های مالی بیشتر و افزایش بودجه بود تا بتواند افراد بیشتری را استخدام کند، هم در کار خود با اداره آموزش و هم در سپاه صلح.

از زمانی که در حدود ۱۰ سالم بود، از پدر ثروتمند خود می‌شنیدم که کارگران دولت گروهی از دزدان تنبل بودند،

بابای بیچاره من می تونه بشنوه که

بابای ثروتمند من رابین‌هود رو به عنوان یه قهرمان ندیده

اون به رابین‌هود گفت کلاه بردار

ثروتمند، کلاه بردار حریص و حریص بودند که باید مجبور به پرداخت مالیات بیشتر شوند. هر دو طرف نقاط معتبر داشتند. کار کردن برای یکی از بزرگ‌ترین سرمایه داران

شهر و برگشتن به خانه پدری که

یک رهبر برجسته دولتی بود. دانستن اینکه کدام پدر می‌تواند باور کند، آسان نبود.

با این حال وقتی تاریخ مالیات را مطالعه می‌کنید، یک دیدگاه جالب پدیدار می‌شود. همانطور که گفتم، تصویب مالیات تنها به این دلیل امکان پذیر بود که توده‌های مردم به نظریه "رابین‌هود" اقتصاد اعتقاد داشتند: از ثروتمندان گرفته و به افراد دیگر تسلیم شوند. مشکل این بود که اشتهای دولت برای پول به قدری شدید بود که به زودی باید مالیات بر طبقه متوسط اعمال می‌شد، و از آنجا چکه می‌کرد.

با این حال، ثروتمندان یک فرصت را دیدند، زیرا آن‌ها با همان مجموعه قوانین بازی نمی‌کنند. ثروتمندان درباره شرکت‌ها می‌دانستند، که در روزهایی از کشتی‌های بادبانی متداول شدند. این شرکت برای محدود کردن ریسک خود به دارایی‌های هر سفر، شرکت را به عنوان یک وسیله نقلیه ایجاد کرده‌است. Th پول خود را در یک شرکت سرمایه‌گذاری می‌کنند تا بتوانند سفر خود را به پایان برسانند. این شرکت سپس گروهی را برای سفر به دنیای جدید استخدام خواهد کرد تا به دنبال گنج بگردد. اگر کشتی از دست برود، جاشو ان جان خود را از دست دادند، اما ضرر ثروتمندان فقط محدود به پولی بود که برای آن سفر خاص سرمایه‌گذاری کرده بودند.

این نمودار

دانش آموزان فقیر و میانی دارای منابع یک‌سان نیستند. این فرد می‌تواند در آنجا بنشیند و اجازه دهد که سوزن‌های دولت به دست آن‌ها وارد شود و اجازه دهد خون شروع شود. امروزه، من به طور مداوم از تعداد افرادی که مالیات‌های بیشتری می‌پردازند، یا کسری کمتری به دست می‌آورم، به این دلیل که آن‌ها از دولت می‌ترسند. من دوستانی دارم که کسب‌وکار خود را تعطیل کرده و نابود کرده‌اند، تنها برای اینکه معلوم شود این یک اشتباه در بخش دولت بوده‌است. من همه این چیزها را می‌دانم. اما قیمت کار از ماه ژانویه تا ماه مه، بهای گزافی برای پرداخت این تهدید است. پدر بیچاره‌ام هیچ وقت با من مبارزه نمی‌کرد. پدرم هم همینطور. او فقط بازی را باهوش‌تر کرد، و او این کار را از طریق شرکت‌ها انجام داد - بزرگ‌ترین راز ثروتمندان.

اگر برای پول کار می‌کنید، این قدرت را به کارفرما می‌دهید. اگر پول برای شما کار می‌کند، قدرت را حفظ کرده و آن را کنترل می‌کنید.

که نیاز به دانش صحیح دارد تا آن را ثابت نگه دارد و آن را چند برابر کند. بدون آن دانش، دنیا شما را به اطراف هل می‌دهد. پدر ثروتمند به طور مرتب به مایک و مایک یادآوری می‌کرد که بزرگ‌ترین زورگو، رئیس یا ناظر نیست،

ممکنه اون درسی که از پدر rich یاد گرفتم رو یادت باشه من پسر بچه‌ای بودم که باید می‌نشست و منتظر بود تا او با من حرف بزند. نشستم و منتظر شدم تا به من برسد. او عمداً مرا نادیده می‌گرفت. او از من خواست که قدرت او را تشخیص دهم و آرزو کنم که یک روز این قدرت را داشته باشم. در طول تمام سال‌هایی که تحصیل می‌کردم و از او یاد می‌گرفتم، همیشه به من یادآوری می‌کرد که دانش قدرت است. و با پول مالیات زیادی داره... اون مرد مالیاتی همیشه

بیشتر از این که اجازه بدهید. اولین درس داشتن پول برای شما، برخلاف کار کردن برای پول، تماماً در مورد قدرت است. اگر برای پول کار می‌کنید، این قدرت را به کارفرمای خود می‌دهید. اگر پول برای شما کار می‌کند، قدرت را حفظ کرده و آن را کنترل می‌کنید.

وقتی این دانش از قدرت پول که برای ما کار می‌کرد را داشتیم، از ما خواست که از لحاظ مالی هوشمند باشیم و اجازه ندهیم هیچ کسی یا چیزی ما را به اطراف هل دهد. اگر نادان هستید به راحتی مورد زور و زور قرار می‌گیرید.

اگه بدونی داری درباره چی حرف می‌زنی، یه شانس دیگه هم داری.

به همین دلیل است که او پول زیادی برای حسابداران و حسابداران پرداخت می‌کند.

پرداخت پول برای آن‌ها ارزان‌تر از پرداخت پول به دولت بود. بهترین درسی که او به من داد این بود که: " باهوش باشید و به اندازه کافی تحت فشار قرار نخواهید گرفت. "

پدرم همیشه مرا تشویق می‌کرد که کار خوبی با یک شرکت قوی انجام دهم. او درباره فضایل "کار کردن راه شما از نردبان شرکت" سخن گفت و گفت: " او درک نمی‌کرد که با اتکا به دریافت چک از یک کارفرمای شرکت، من یک گاو docile هستم که برای دوشیدن شیر آماده هستم.

وقتی به پدر غنی خود از نصیحت پدرم گفتم، او فقط با دهان بسته خندید و گفت: "چرا خود نردبان را نداری؟ " تنها چیزی که گفت این بود."

به عنوان یک پسر جوان، من نمی‌فهمم که پدر پول‌دار چه معنایی برای داشتن شرکت من دارد. این فکری بود که غیرممکن و ترسناک به نظر می‌رسید. اگر چه من از این ایده به هیجان امده بودم، بی‌تجربگی من به من اجازه نمی‌داد که این امکان را تصور کنم که بزرگ‌ترها روزی برای شرکتی کار می‌کنند که من صاحب آن هستم.

به این نکته توجه کنید که اگر برای ثروتمندان من نباشد سفارش بیلبورد 



:: برچسب‌ها: سفارش بیلبورد ,
:: بازدید از این مطلب : 172
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : جمعه 20 مهر 1397 | نظرات ()
نوشته شده توسط : hossein parto

سفارش بیلبورد

# ۳: ذهن خود را به ذهن بسپاریدسفارش بیلبورد

تمرکز غنی روی ستون‌های دارایی سفارش بیلبورد  آن‌ها در حالی که هر کس دیگری بر روی اظهارنامه‌های مالی خود تمرکز می‌کند.

در سال ۱۹۷۴، "ری کراک" موسس مک‌دونالد از او  سفارش بیلبورد خواسته شد تا با کلاس MBA دانشگاه تگزاس در آستین صحبت کند. یکی از دوستانم دانش‌آموز کلاس MBA بود. پس از سخنرانی قدرتمند و اله‌ام بخش، کلاس به تعویق افتاد و دانشجویان از ری پرسیدند که آیا به آن‌ها در محل مورد علاقه خود ملحق خواهد شد تا چند آبجو در اختیار داشته باشد. ری صمیمانه پذیرفت.

 "من در چه کاری هستم؟ " ری وقتی همه beers را در دست داشت سفارش بیلبورد  پرسید: " " "

دوستم گفت: " همه خندیدند. اکثر دانشجویان مدیریت اجرایی فکر می‌کردند که ری فق سفارش بیلبورد ط شوخی می‌کند.

هیچ‌کس جواب نداد، بنابراین ری دوباره پرسید: فکر می‌کنی من در چه کاری هستم؟ " سفارش بیلبورد 

این دانش آموزان دوباره خندیدند، و یک روح شجاع فریاد زد: "ری، که در دنیا نمی‌داند که تو در همبرگر فر سفارش بیلبورد وشی هستی؟ "

او مکثی کرد و بعد به سرعت اضافه کرد: " خانم‌ها و آقایان، من در کار همبرگر نیستم. کسب‌وکار من املاک و مستغلات ا سفارش بیلبورد  سفارش بیلبورد ست. "

همانطور که دوستم داستان را می‌گوید، ری اوقات خوبی را برای توضیح دیدگاه خود گذراند. در برنامه کاری او، ری می‌دانست که تمرکز اصلی کسب‌وکار فرو سفارش بیلبورد ش franchises همبرگر است، اما چیزی که او هرگز از دید خود از دست نداد، مکان هر امتیاز بود. او می‌دانست که زمین و محل آن مهم‌ترین عامل موفقیت هر امتیاز محسوب می‌شود. اساساً، فردی که این امتیاز را خریداری کرده بود، همچنین املاک و مستغلات را تحت عنوان حق رای برای سازمان ری کراک خریده بود.

امروزه مک‌دونالد بزرگ‌ترین مالک املاک در جهان است و مالک بیشتر از کلیسای کاتولیک است. مک‌دونالد صاحب برخی از the تقاطع و گوشه‌های خیابان‌ها در آمریکا و سرتا سفارش بیلبورد سر جهان است.

دوستم این را یکی از مهم‌ترین درس‌های زندگی خود می‌داند. امروزه او صاحب یک ماشین می‌شوید، اما کسب‌وکار او ملک واقعی آن ماشین می‌شوید. سفارش بیلبورد 

فصل قبل diagrams را نشان داد که نشان می‌دهد اکثر مردم برای هر کسی جز خودشان کار می‌کنند. این کار ابتدا برای صاحبان این شرکت، سپس برای دولت از طریق سفارش بیلبورد  مالیات، و nally برای بانکی که رهن آن‌ها است، کار می‌کند.

وقتی پسر بچه‌ای بودم، ما یک مک‌دونالد در آن نزدیکی نداشتیم. با این وجود، پدر ثروتمند من مسئول آموزش مایک و من همان درسی بود که ری کروک در دانشگاه تگزاس درباره آن صحب سفارش بیلبورد ت کرد. این هتل سه نفر از افراد ثروتمند است. در حقیقت این است: ذهن خود را حفظ کنید. مبارزه مالی اغلب به طور مستقیم نتیجه افرادی است که تمام زندگیشان را برای یک نفر دیگر کار می‌کنند. بسیاری از مردم در انتهای روز کاری خود چیزی برای نشان دادن به تلاش‌های خود ندارند. سیستم آموزشی کنونی ما بر آماده‌سازی جوانان امروز برای رسیدن به مشاغل خوب با توسعه مهارت‌های آموزشی تمرکز دارد. زندگی شان حول حقوقشان می‌چرخد یا همانطور که قبلاً توضیح داده شد ستون درآمدشان است. بسیاری از آن‌ها بیشتر مطالعه خواهند کرد تا مهندس، دانشمند، آشپز، افسران پلیس، هنرمندان، نویسندگان و غیره شوند. این مهارت‌های حرفه‌ای به آن‌ها این امکان را می‌دهد که وارد نیروی کار شوند و برای پول کار کنند.

اما بین حرفه شما و حرفه شما تفاوت زیادی وجود دارد. اغلب از مردم می‌پرسم، "کسب‌وکار شما چیست؟ " و آن‌ها خواهند گفت: "اوه، من یک صرافی هستم". و آن‌ها معمولاً پاسخ می‌دهند: " نه، من در سفارش بیلبورد  آنجا کار می‌کنم. " این حرفه ممکن است یک بانکدار باشد، اما هنوز به کسب‌وکار خود نیاز دارند.

مشکلی که در مدرسه وجود دارد این است که شما اغلب به چیزی که مطالعه می‌کنید تبدیل می‌شوید. پس اگر شما آشپزی می‌کنید، یک آشپز می‌شوید. اگر شما این قانون را مطالعه کنید، به یک وکیل تبدیل می‌شوید و سفارش بیلبورد  مطالعه مکانیک خودرو باعث می‌شود که شما مکانیک را مکانیک کنید. اشتباه در تبدیل شدن به چیزی که مطالعه می‌کنید این است که بسیاری از مردم فراموش کردن کسب‌وکار خود را فراموش می‌کنند. آن‌ها زندگی خود را در کسب‌وکار یک فرد دیگر سپری می‌کنند و آن فرد را ثروتمند می‌کنند.

برای اینکه یک فرد ایمن شود، فرد باید کسب‌وکار خود را تغییر دهد. کسب‌وکار شما حول ستون دارایی تان می‌چرخد، نه ستون درآمد شما. همانطور که قبلاً گفته شد، قانون شماره یک عبارت است از شناخت تفاوت بین یک دارایی و یک م سفارش بیلبورد سوولیت، و خرید دارایی‌ها. تمرکز ثروتمندان بر روی ستون‌های دارایی آن‌ها، در حالی که هر کس دیگری بر روی اظهارنامه‌های مالی خود تمرکز می‌کند.

به این  سفارش بیلبورد دلیل است که ما اغلب می‌شنویم: "من به یک ترفیع نیاز دارم"، "اگر فقط یک تبلیغ داشتم"، من به مدرسه بر می‌گردم تا آموزش بیشتری به دست بیاورم.

" من می‌خواهم کار بهتر سفارش بیلبورد ی داشته باشم."

مبارزه مالی اضافه‌کاری است و شاید بتوان سفارش بیلبورد  سفارش بیلبورد م نتیجه کار دوم را به دست بیاورم. "

مردمی که در بعضی از محافل کار می‌کنند این زندگی معقول و معقول است. سفارش بیلبورد  اما تو هنوز فکر نمی‌کنی

کار خودت. به نظر می رسه که همه ایده‌های مختلف سفارش بیلبورد 

تمرکز بر روی ستون درآمد و تنها به فرد کمک می‌کند تا اگر پول اضافی سفارش بیلبورد  برای خرید دارایی‌های incomegenerating مورد استفاده قرار گیرد، fi تر شود.

دلیل اصلی اکثریت فقرا و طبقه متوسط fi محافظه کارانه هستند - که به این معنا است سفارش بیلبورد  سفارش بیلبورد  که "من نمی‌توانم ord را قبول کنم" - این است که آن‌ها هیچ پایه مالی ندارند. آن‌ها باید به شغل خود وفادار بمانند و آن را ایمن بازی کنند.

هنگامی که کوچک‌سازی به "کاری" که باید انجام شود " تبدیل شد، میلیونها کارگر که بزرگ‌ترین دارایی خود را در خانه خو سفارش بیلبورد د یافته بودند، آن‌ها را زنده می‌خوردند." دارایی " هر ماه خرج آن‌ها می‌شد. یک "دارایی" دیگر، "دارایی" دیگری بود که آن‌ها را زنده می‌کرد. این باشگاه در گاراژ قرار دارد که ۱۰۰۰ دلار هزینه آن بیش از ۱۰۰۰ دلار نیست. بدون امنیت شغلی، آن‌ها چیزی نداشتند که به آن برگردند. آنچه آن‌ها فکر می‌کردند این بود که دارایی‌ها نمی‌توانند به آن‌ها کمک کنند تا در زمان بحران مالی دوام بیاورند.

فرض می‌کنم بیشتر ما یک برنامه اعتباری برای خرید یک خانه یا یک ماشین داریم. همیشه جالب است که به بخش "ارزش خالص" نگاهی سفارش بیلبورد  بیندازیم به دلیل آنچه که عملیات‌های بانکی و حسابداری پذیرفته به فرد اجازه می‌دهد تا به عنوان دارایی حساب کند.

یک روز که من یک وام می‌خواستم، موقعیت مالی من خیلی خوب به نظر نمی‌رسید. بنابراین من باشگاه‌های جدید گلف، مجموعه هنری، کتاب، لوازم الکترو سفارش بیلبورد نیکی، مچی، کفش، و تلاش‌های شخصی دیگر برای افزایش تعداد در ستون دارایی اضافه کردم.

اما من به این دلیل پایین آمدم که املاک و مستغلات زیادی داشتم. کمیته وام دوست نداشت که من پول زیادی از اجاره بدهم. او می‌خواست بداند که چرا من یک شغل معم سفارش بیلبورد ولی با یک حقوق ندارم. این خانم وی از کت و شلوار آرمانی، چوب‌های گلف و یا مجموعه هنری سوال نکرد. گاهی اوقات زندگی زمانی دشوار است که با پروفایل استاندارد تناسب نداشته باشید.

هر بار که می‌شنوم یک نفر به من می‌گوید ارزش خالص آن‌ها یک میلیون دلار یا هر چیزی است. یکی از دلایل اصلی که ارزش خالص خالص نیست، تنها به این دلیل است که، لحظه‌ای که ش سفارش بیلبورد ما شروع به فروش دارایی‌های خود می‌کنید، برای هر سود مشمول مالیات می‌شوید.

بسیاری از مردم هنگامی که درآمد کم می‌کنند خود را در مشکلات مالی مالی قرار داده‌اند. برای بالا بردن پول، آن‌ها دارایی‌های خود را می‌فروشند. اما دارایی‌های شخصی آن‌ها به طور کلی می‌تواند برای تنه سفارش بیلبورد ا بخشی از مقداری که در برگه موجودی شخصی شان فهرست‌شده فروخته شود. یا اگر در فروش دارایی‌ها به دست آید، بر سود مالیات مالیات می‌گیرند. بنابراین دولت سهم خود را می‌پذیرد و در نتیجه مقدار موجود برای کمک به آن‌ها را کاهش می‌دهد. به این دلیل است که می‌گویم ارزش خالص یک نفر اغلب "ارزش کمتری" از آن چیزی است که فکر می‌کنند.

از کسب‌وکار خود شروع کنید. شغل روز خود را حفظ کنید، اما شروع به خریدن دارایی‌های حقیقی کنید، نه مسئولیت‌ها و یا فعالیت‌های شخصی که زمانی که آن‌ها را به خانه برسانید هیچ ارزش واقعی ندارند. یک اتومبیل جدی سفارش بیلبورد د نزدیک به ۲۵ درصد از بهایی که شما برای آن پرداخت می‌کنید را از دست می‌دهد. این یک دارایی واقعی نیست حتی اگر بانکدار شما به شما اجازه می‌دهد آن را به عنوان یک فهرست قرار دهید. ۴۰۰ دلار از راننده جدید تیتانیوم من به قیمت ۱۵۰ دلار در لحظه‌ای که من فرار کردم می‌ارزید.

مخارج را کم نگه دارید، مسئولیت‌ها را کاهش دهید و با پشت‌کار یک پایه از دارایی‌های محکم بسازید. برای جوانانی که هنوز خانه را ترک نکرده اند، مهم است که والدین تفاوت بین یک دارایی و یک بدهی را به آن‌ها آموزش دهند. آن‌ها را وادار به سفارش بیلبورد  ساخت ستون دارایی خالص قبل از رفتن به خانه کنند، ازدواج کنند، یک خانه بخرند، بچه‌دار شوند، و در یک موقعیت مالی خطرناک گیر کنند، به یک شغل می‌چسبند و همه چیز را برای اعتبار بخرند. من بسیاری از زوج‌های جوان را می‌بینم که ازدواج می‌کنند و خود را در سبک زندگی به دام می‌اندازند که به آن‌ها اجازه نمی‌دهد بیشتر در طول سال‌های کاری خود از بدهی خارج شوند.

برای بسیاری از مردم، درست مانند آخرین کودکی که خانه را ترک می‌کند، والدین می‌دانند که به اندازه کافی برای بازنشستگی آماده نیستند و شروع به تقلا می‌کنند تا کمی پول در بیاورند. آن‌ها خودشان را با مسئولیت‌های جدید دنبال می‌کنند. سفارش بیلبورد  سفارش بیلبورد 

پس من چه نوع دارایی‌ه سفارش بیلبورد ا را پیشنهاد می‌کنم که شما یا فرزندانتان دریافت کنید؟ در دنیای من، دارایی‌های حقیقی به دسته‌های زیر تبدیل می‌شوند:

 یادگیری زبان انگلیسی 

!!!!!! سفارش بیلبورد 

 سفارش بیلبورد کسب و کارهایی که نیاز به حضور من ندارند، اما مدیریت یا اداره آن‌ها توسط افراد دیگر انجام می‌شود. اگر مجبور باشم آنجا کار کنم، کار نیست. این کار من می‌شود.

!!!!!! سفارش بیلبورد 

 سفارش بیلبورد سهام

!!!!!! سفارش بیلبورد 

 سفارش بیلبورد اوراق‌قرضه

!!!!!! سفارش بیلبورد 

 سفارش بیلبورد  سفارش بیلبورد فروش املاک و مستغلات

!!!!!! سفارش بیلبورد 

 سفارش بیلبورد یادداشت (IOUs)

!!!!!! سفارش بیلبورد 

 سفارش بیلبورد Royalties از مالکیت معنوی مانند موسیقی، متن و حق امتیاز

!!!!!! سفارش بیلبورد 

 سفارش بیلبورد  سفارش بیلبورد هر چیز دیگری که ارزش دارد، درآمد تولید می‌کند یا قدردانی می‌کند، و بازاری آماده دارد.

به عنوان یک پسر جوان، پدر educated من را تشوی سفارش بیلبورد ق کرد تا یک شغل امن پیدا کنم. اما پدر rich من را تشویق کرد که دارایی‌هایی را که دوست داشتم را شروع کنم " اگر آن را دوست نداشته باشید، از آن مراقبت نخواهید کرد، من فقط به این دلیل که عاشق ساختمان‌ها و زمین هستم، املاک و مستغلات را جمع‌آوری می‌کنم. دوست دارم برای آن‌ها خرید کنم، و من می‌توانستم تمام روز آن‌ها را نگاه کنم. وقتی مشکلات بوجود می‌آیند، مشکلات آنقدر بد نیستند که عشق من به املاک و مستغلات را تغییر می‌دهد. برای افرادی که از املاک و مستغلات نفرت دارند، نباید آن را بخرند.

من همچنین سهام شرکت‌های کوچک، به خصوص راه‌اندازی را دوست سفارش بیلبورد  دارم، چون من یک کارآفرین هستم، نه یک شرکت بزرگ. من در ساله‌ای اولیه خود در سازمان‌های بزرگ مانند نفت استاندارد کالیفرنیا، نیروهای دریایی ایالات‌متحده و زیراکس کار کردم و از وقتم با آن سازمان‌ها لذت بردم و خاطراتی را دوست داشتم، اما می‌دانم که من یک شرکت بزرگ نیستم. من از شروع شرکت‌های نوپا خوشم می‌آید، نه اینکه آن‌ها را اداره کنم. بنابراین خرید سهام من معمولاً از شرکت‌های کوچک است. گاهی اوقات حتی شرکت را شروع می‌کنم و آن را عمومی می‌کنم. Fortunes در مسائل سهام جدید ساخته شده‌اند و من عاشق این بازی هستم. بسیاری از مردم از شرکت‌های کوچک می‌ترسند و آن‌ها را مخاطره‌آمیز می‌خوانند. اما اگر دوست دارید چیزی را که شروع به سرمایه‌گذاری خودتان می‌شود دوست داشته باشید، این ریسک کاهش می‌یابد، آن را درک کنید، و کسب‌وکار را بشناسید. بازی را حفظ کنید. با شرکت‌های کوچک، من

شغل روز، اما شروع استراتژی سرمایه‌گذاری خارج از خرید دارایی‌های واقعی، سهام در سفارش بیلبورد  یک سال است. از سوی دیگر، استراتژی املاک و مستغلات من شروع کوچک و کوچک است

آن را به خاطر خواص بزرگ‌تر حفظ کنید سفارش بیلبورد 

و بنابراین، تاخیر در پرداخت مالیات بر سود. این به آن اج سفارش بیلبورد ازه می‌دهد تا به طور چشمگیری افزایش یابد. معمولاً املاک و مستغلات را کم‌تر از هفت سال حفظ می‌کنم.

سال‌ها، حتی زمانی که من با نیروی دریایی و زیراکس بودم، کاری را که  سفارش بیلبورد  سفارش بیلبورد پدر rich توصیه کرده بودم انجام دادم. شغلم را نگه داشتم، اما هنوز به کسب‌وکار خودم فکر می‌کردم. من در ستون دارایی، معاملات املاک و سهام کوچک فعال بودم. پدر ثروتمند همیشه بر اهمیت داشتن سواد مالی تاکید می‌کند. من در درک مدیریت حسابداری و پول نقد بهتر بودم، بهتر است که سرمایه‌گذاری را تجزیه و تحلیل کنم و در نهایت شرکت خودم را بسازم.

من هیچ کسی را تشویق نمی‌کنم که شرکتی را راه‌اندازی کند مگر اینکه واقعاً بخواهند. دانستن اینکه من  سفارش بیلبورد در مورد اداره یک شرکت چه می‌دانم، نمی‌خواهم این کار را روی کسی انجام دهم. چند زمانی است که افراد نمی‌توانند استخدام شوند و شروع یک شرکت به نظر بهترین راه‌حل به نظر برسد. اما احتمالات علیه موفقیت هستند: نه تا از ده شرکت در این پنج سال شکست می‌خورند. از آن‌هایی که در پنج سال اول زنده می‌مانند، نه تا از هر ده سال

در نهایت آن‌ها در نهایت شکست می‌خورند. پس اگر واقعاً میل دارید شرکت خودتان را داشته باشید، آن را توصیه می‌کنم. در سفارش بیلبورد  غیر این صورت، کار روز خود را حفظ کنید و به کسب‌وکار خود توجه کنید.

زمانی که به کسب‌وکار خود می‌گویم، می‌خواهم ستون دارایی خود را قوی نگه دارید و نگه دارید. زمانی که یک دلار به آن وارد می‌شود، هرگز سفارش بیلبورد  اجازه نمی‌دهد که آن بیرون بیاید. بدین ترتیب: هنگامی که یک دلار وارد ستون دارایی شما می‌شود، آن به کارمند شما تبدیل می‌شود. بهترین چیز در مورد پول این است که ۲۴ ساعت در روز کار می‌کند و می‌تواند برای نسل‌ها کار کند. کار روز خود را حفظ کنید، یک کارمند سخت کوش و سخت کوش باشید، اما ساختمان آن ستون دارایی را نگه دارید.

همان طور که جریان نقدینگی شما رشد می‌کند، می‌توانید به برخی از تجملات شرکت کنید. یک تمایز مهم این است که ثروتمندان آخرین بار تجملات را می‌خرن سفارش بیلبورد د، در حالی که طبقه فقیر و متوسط تمایل به خرید لوازم لوکس دارند. فقرا و طبقه متوسط اغلب اقلام لوکس مانند خانه‌های بزرگ، الماس، خز، جواهر، یا قایق می‌خرند به این دلیل که می‌خواهند ثروتمند به نظر برسند. این فرد به نظر ثروتمند نگاه می‌کند، اما در واقع آن‌ها بیشتر مقروض می‌شوند. افراد ثروتمند طولانی‌مدت، بلند مدت، ستون دارایی خود را می‌سازند. در درآمد تولید شده از ستون دارایی، تجملات آن‌ها را خریداری می‌کند. کودکان فقیر و متوسط با عرق، خون و ارث خود به خرید لوازم لوکس می‌پردازند.

یک کالای لوکس واقعی یک پاداش برای سرمایه‌گذاری در و توسعه یک دارایی واقعی است. برای مثال، زمانی که همسرم کیم و من پول بیشتری از apartment داشتیم او بیرون سفارش بیلبورد  سفارش بیلبورد  رفت و مرسدس خود را خرید. هیچ کار اضافه‌ای نبود یا ریسک نکرد، چون خانه آپارتمان ماشین را خرید. با این حال، او باید چهار سال صبر کند در حالی که سبد سرمایه‌گذاری املاک و مستغلات رشد کرد و شروع به تولید جریان نقدی اضافی برای پرداخت آن کرد. اما تجمل، مرسدس، یک پاداش واقعی بود، زیرا ثابت کرده بود که او می‌داند چگونه ستون دارایی خود را بزرگ کند. این ماشین در حال حاضر برای او خیلی بیشتر از یک ماشین زیبای دیگر است. به این معنی است که او از آخرین اطلاعات مالی او برای aff ord استفاده کرده بود.

در عوض، اغلب افراد به طور آنی بیرون می‌روند و یک اتومبیل جدید یا یک کالای لوکس دیگر را به حساب می‌آورند. ممکن است شما احساس خستگی کنید و فقط یک اسباب‌بازی جدید می‌خواهید. خریدن یک کال سفارش بیلبورد ای لوکس در اعتبار اغلب باعث می‌شود که یک فرد در نهایت این تجمل را به خاطر آورد، زیرا بدهی به یک مسئولیت مالی تبدیل می‌شود.

بعد از اینکه زمان را گرفتید و در کسب‌وکار خود سرمایه‌گذاری کردید، حالا آماده اید که بزرگ‌ترین راز ثروتمندان را یاد بگیرید - رازی که راه ثروتمند را پیش از گروه قرار می‌دهد. سفارش بیلبورد 

فصل چهارم سفارش بیلبورد 

جدول ۴: تاریخ ما سفارش بیلبورد لیات و قدرت OF

بابای ثروتمند من این بازی را خیلی هوشمندانه انجام داد  سفارش بیلبورد  سفارش بیلبورد و او این کار را با شرکت‌ها کرد - بزرگ‌ترین راز این ثروت.

به یاد دارم که در مدرسه داستان رابین‌هود و افراد مری نوشته شده بود. معلم من فکر می‌کرد داستان شگفت انگیزی از یک قهرمان رمانتیک است که از ثروتمندان محروم شده و به فقرا داده شده‌است. پدر ثروتمند من رابین‌هود به عنوان یک قهرمان ندیده بود. او رابین هود را یک چنگک صدا کرد. ممکن است رابین‌هود به مدت زیادی ناپدید شده باشد، اما پیروان او در آن زندگی می‌کنند. من اغلب می‌شنوم که مردم می‌گویند: "چرا ثروتمندان پول برای آن پول نمی‌دهند؟ " یا " این ثروتمندان باید بیشتر مالیات بپردازند و به فقرا بدهند. "

این فیلم داستان رابین‌هود است، یا از ثروتمندان گرفته تا به فقرا برسد، که باعث بیش‌ترین درد فقرا و طبقه متوسط شده‌است. دلیل طبقه متوسط این است که مالیات‌های سنگین به خاطر ایده‌آل رابین‌هود است. واقعیت این است که ثروتمندان مالیات نمی‌گیرند. این طبقه متوسط است، به خصوص طبقه متوسط طبقه متوسط که پول فقرا را می‌پردازد.

دوباره، برای درک کامل این که اوضاع چگونه اتفاق می‌افتد، باید به تاریخ مالیات نگاه کنیم. اگرچه پدر highly من متخصص تاریخ تحصیل بود، پدر ثروتمند من خودش را به عنوان یک متخصص در زمینه تاریخ مالیات طراحی کرد.

پدر ثروتمند به مایک و من توضیح داد که در اصل، در انگلستان و آمریکا، هیچ مالیاتی وجود ندارد. گاهی اوقات، مالیات‌های موقت وضع می‌شد تا برای جنگ‌ها هزینه شود. پادشاه یا رئیس‌جمهور این کلمه را ادا خواهند کرد و از همه می‌خواهند که "وارد شوند" در بریتانیا برای the علیه ناپلئون از سال ۱۷۹۹ تا ۱۸۱۶ و در آمریکا برای پرداخت هزینه جنگ داخلی از ۱۸۶۱ تا ۱۸۶۵ وضع مالیات گرفته شد.

در سال ۱۸۷۴ انگلستان مالیات بر درآمد مالیاتی شهروندان خود پرداخت. در سال ۱۹۱۳ در ایالات‌متحده با تصویب اصلاحیه ۱۶ قانون اساسی ایالات‌متحده، یک مالیات بر درآمد ثابت شد. در یک زمان، آمریکایی‌ها ضد مالیات بودند. این مالیات بر چای بود که به حزب چای معروف در بندرگاه بوستون منجر شد، حادثه‌ای که به آتش زدن جنگ انقلابی کمک کرد. در انگلستان و ایالات‌متحده حدود ۵۰ سال طول کشید تا ایده مالیات بر درآمد معمولی را به فروش برسانند.

آنچه که این تاریخ‌های تاریخی آشکار نیستند این است که هر دو این مالیات‌ها در ابتدا تنها بر علیه ثروتمندان اعمال می‌شدند. این نکته بود که پدر ثروتمند به مایک و من احتیاج داشت تا درک کنند. او توضیح داد که ایده مالیات عمومی شده‌است و اکثریت آن را با گفتن فقرا و طبقه متوسط که مالیات صرفاً برای مجازات ثروتمندان ایجاد شده‌است، پذیرفته‌است. این است که چگونه توده‌های مردم به این قانون رای دادند و براساس قانون اساسی قانونی شد. اگرچه قصد داشت ثروتمندان را مجازات کند، اما در واقع مجازات افرادی بود که به آن رای دادند، طبقه فقیر و متوسط.

پدر غنی گفت: " زمانی که دولت طعم پول را چشید، اشتها فزونی گرفت. او کارمند دولت است و من یک سرمایه‌دار هستم. ما حقوق می‌گیریم و موفقیت ما در رفتار مقابل اندازه‌گیری می‌شود. پول خرج می‌کند و مردم را استخدام می‌کند. هرچه بیشتر خرج کند و افراد بیشتری استخدام کند، سازمان بزرگ‌تر می‌شود. در دولت، یک سازمان بزرگ یک سازمان مورد احترام است. از سوی دیگر، در سازمان من، افراد کمتری که استخدام می‌کنم و کم‌تر پولی که خرج می‌کنم، بیشتر به سرمایه گذاران خود احترام می‌گذارم. به همین دلیل مردم دولت را دوست ندارم. اهداف مختلف متفاوتی نسبت به اکثر افراد تجاری دارند. با رشد دولت، برای حمایت از آن بیشتر و بیشتر به دلار مالیات نیاز است. "

پدر educated صادقانه معتقد بود که دولت باید به مردم کمک کند. او جان اف را دوست داشت. کندی و به خصوص ایده سپاه صلح. او این ایده را آنقدر دوست داشت که هم او و هم مادرم برای سپاه صلح کار می‌کردند، داوطلبان آموزشی را برای رفتن به مالزی، Th ailand، و فیلیپین آموزش می‌داد. او همیشه به دنبال کمک‌های مالی بیشتر و افزایش بودجه بود تا بتواند افراد بیشتری را استخدام کند، هم در کار خود با اداره آموزش و هم در سپاه صلح.

از زمانی که در حدود ۱۰ سالم بود، از پدر ثروتمند خود می‌شنیدم که کارگران دولت گروهی از دزدان تنبل بودند،

بابای بیچاره من می تونه بشنوه که

بابای ثروتمند من رابین‌هود رو به عنوان یه قهرمان ندیده

اون به رابین‌هود گفت کلاه بردار

ثروتمند، کلاه بردار حریص و حریص بودند که باید مجبور به پرداخت مالیات بیشتر شوند. هر دو طرف نقاط معتبر داشتند. کار کردن برای یکی از بزرگ‌ترین سرمایه داران

شهر و برگشتن به خانه پدری که

یک رهبر برجسته دولتی بود. دانستن اینکه کدام پدر می‌تواند باور کند، آسان نبود.

با این حال وقتی تاریخ مالیات را مطالعه می‌کنید، یک دیدگاه جالب پدیدار می‌شود. همانطور که گفتم، تصویب مالیات تنها به این دلیل امکان پذیر بود که توده‌های مردم به نظریه "رابین‌هود" اقتصاد اعتقاد داشتند: از ثروتمندان گرفته و به افراد دیگر تسلیم شوند. مشکل این بود که اشتهای دولت برای پول به قدری شدید بود که به زودی باید مالیات بر طبقه متوسط اعمال می‌شد، و از آنجا چکه می‌کرد.

با این حال، ثروتمندان یک فرصت را دیدند، زیرا آن‌ها با همان مجموعه قوانین بازی نمی‌کنند. ثروتمندان درباره شرکت‌ها می‌دانستند، که در روزهایی از کشتی‌های بادبانی متداول شدند. این شرکت برای محدود کردن ریسک خود به دارایی‌های هر سفر، شرکت را به عنوان یک وسیله نقلیه ایجاد کرده‌است. Th پول خود را در یک شرکت سرمایه‌گذاری می‌کنند تا بتوانند سفر خود را به پایان برسانند. این شرکت سپس گروهی را برای سفر به دنیای جدید استخدام خواهد کرد تا به دنبال گنج بگردد. اگر کشتی از دست برود، جاشو ان جان خود را از دست دادند، اما ضرر ثروتمندان فقط محدود به پولی بود که برای آن سفر خاص سرمایه‌گذاری کرده بودند.

این نمودار

دانش آموزان فقیر و میانی دارای منابع یک‌سان نیستند. این فرد می‌تواند در آنجا بنشیند و اجازه دهد که سوزن‌های دولت به دست آن‌ها وارد شود و اجازه دهد خون شروع شود. امروزه، من به طور مداوم از تعداد افرادی که مالیات‌های بیشتری می‌پردازند، یا کسری کمتری به دست می‌آورم، به این دلیل که آن‌ها از دولت می‌ترسند. من دوستانی دارم که کسب‌وکار خود را تعطیل کرده و نابود کرده‌اند، تنها برای اینکه معلوم شود این یک اشتباه در بخش دولت بوده‌است. من همه این چیزها را می‌دانم. اما قیمت کار از ماه ژانویه تا ماه مه، بهای گزافی برای پرداخت این تهدید است. پدر بیچاره‌ام هیچ وقت با من مبارزه نمی‌کرد. پدرم هم همینطور. او فقط بازی را باهوش‌تر کرد، و او این کار را از طریق شرکت‌ها انجام داد - بزرگ‌ترین راز ثروتمندان.

اگر برای پول کار می‌کنید، این قدرت را به کارفرما می‌دهید. اگر پول برای شما کار می‌کند، قدرت را حفظ کرده و آن را کنترل می‌کنید.

که نیاز به دانش صحیح دارد تا آن را ثابت نگه دارد و آن را چند برابر کند. بدون آن دانش، دنیا شما را به اطراف هل می‌دهد. پدر ثروتمند به طور مرتب به مایک و مایک یادآوری می‌کرد که بزرگ‌ترین زورگو، رئیس یا ناظر نیست،

ممکنه اون درسی که از پدر rich یاد گرفتم رو یادت باشه من پسر بچه‌ای بودم که باید می‌نشست و منتظر بود تا او با من حرف بزند. نشستم و منتظر شدم تا به من برسد. او عمداً مرا نادیده می‌گرفت. او از من خواست که قدرت او را تشخیص دهم و آرزو کنم که یک روز این قدرت را داشته باشم. در طول تمام سال‌هایی که تحصیل می‌کردم و از او یاد می‌گرفتم، همیشه به من یادآوری می‌کرد که دانش قدرت است. و با پول مالیات زیادی داره... اون مرد مالیاتی همیشه

بیشتر از این که اجازه بدهید. اولین درس داشتن پول برای شما، برخلاف کار کردن برای پول، تماماً در مورد قدرت است. اگر برای پول کار می‌کنید، این قدرت را به کارفرمای خود می‌دهید. اگر پول برای شما کار می‌کند، قدرت را حفظ کرده و آن را کنترل می‌کنید.

وقتی این دانش از قدرت پول که برای ما کار می‌کرد را داشتیم، از ما خواست که از لحاظ مالی هوشمند باشیم و اجازه ندهیم هیچ کسی یا چیزی ما را به اطراف هل دهد. اگر نادان هستید به راحتی مورد زور و زور قرار می‌گیرید.

اگه بدونی داری درباره چی حرف می‌زنی، یه شانس دیگه هم داری.

به همین دلیل است که او پول زیادی برای حسابداران و حسابداران پرداخت می‌کند.

پرداخت پول برای آن‌ها ارزان‌تر از پرداخت پول به دولت بود. بهترین درسی که او به من داد این بود که: " باهوش باشید و به اندازه کافی تحت فشار قرار نخواهید گرفت. "

پدرم همیشه مرا تشویق می‌کرد که کار خوبی با یک شرکت قوی انجام دهم. او درباره فضایل "کار کردن راه شما از نردبان شرکت" سخن گفت و گفت: " او درک نمی‌کرد که با اتکا به دریافت چک از یک کارفرمای شرکت، من یک گاو docile هستم که برای دوشیدن شیر آماده هستم.

وقتی به پدر غنی خود از نصیحت پدرم گفتم، او فقط با دهان بسته خندید و گفت: "چرا خود نردبان را نداری؟ " تنها چیزی که گفت این بود."

به عنوان یک پسر جوان، من نمی‌فهمم که پدر پول‌دار چه معنایی برای داشتن شرکت من دارد. این فکری بود که غیرممکن و ترسناک به نظر می‌رسید. اگر چه من از این ایده به هیجان امده بودم، بی‌تجربگی من به من اجازه نمی‌داد که این امکان را تصور کنم که بزرگ‌ترها روزی برای شرکتی کار می‌کنند که من صاحب آن هستم.

به این نکته توجه کنید که اگر برای ثروتمندان من نباشد سفارش بیلبورد 



:: برچسب‌ها: سفارش بیلبورد ,
:: بازدید از این مطلب : 188
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : جمعه 20 مهر 1397 | نظرات ()
نوشته شده توسط : hossein parto

طراحی موشن گرافیک

طراحی موشن گرافیک

قطعات با دق طراحی موشن گرافیک ت انتخاب‌ طراحی موشن گرافیک شده را پیشنهاد می‌کند که او در ذهن خود دارد.توی ​

به عبارت دیگر، بافت به مراتب مهم‌تر از طراحی موشن گرافیک محتوا می‌شود.و، به عنوان یک ​

نتیجه، صدایی که از طراحی موشن گرافیک سوژه م طراحی موشن گرافیک ی‌آید در واقع از سمتمستند ساز. ​

و به همین دلیل است که من این روند را کنترل م طراحی موشن گرافیک ی‌کنم.مغز انسان این نوع بریدگی را به طور خاص انسان را فراموش می‌کند، آن طور که من … ​

​ طراحی موشن گرافیک 

Noam، Noam، تداوم روانی را یاد می‌گیرد.مغز یک پیوستگی س طراحی موشن گرافیک طراحی موشن گرافیک اخته‌شده را جذب می‌کند ​

به عنوان یک واقعیت و در نتیجه متقاعد شدن برای شهادت طراحی موشن گرافیک دادن به یک نمایش عادلانه ازsubject. ​

از سوی دیگر، انیمیشن که من تصمیم گرفتم برای این فیلم استفاده کنم واضح استتفسیر مولف آن. ​

اگر پیام‌ها، یا حتی تبلیغات، قابل تحویل باشند،مخاطبان پی طراحی موشن گرافیک وسته یادآور می‌شوند که آن‌ها واقعیت را نگاه نمی‌کنند. ​

پس کار تمومه.برای آن‌ها تصمیم بگیرید که آیا متقاعد شده‌اند یا نه " (Gondry).

در فیلم‌های مستند، افراد واقعی سوژه هستند.ویرایش مصاحبه‌ها، زمینه، و ترتیب کلمات و soundbites توسط مدیر می‌تواند درک فرد از سوژه را تغییر دهد.بنابراین، شخصیت اصلی فیلم سازی می‌شود و نه به عنوان سوژه واقعی فیلم، به عنوان نظرات شخصی سوژه و چهره‌ای که می توان آن را دستکاری کرد.او واقعیت را "تداوم ساختگی" تعریف می‌کند که بینندگان یک نمایش طراحی موشن گرافیک عادلانه از سوژه را متقاعد می‌کند.او به حضار یادآوری می‌کند که متقاعد کردن آن‌ها برای متقاعد شدن است.interloping و حلقه بین عکس‌های مصاحبه زنده با چامسکی، پویانمایی او به بینندگان یادآوری می‌کند که آن‌ها واقعیت طراحی موشن گرافیک را نگاه نمی‌کنند بلکه نمایشی هستند.برای حضار است که تصمیم بگیرند که آیا این یک نمایش قانع‌کننده است یا نه.ملاحظات مذکور در نقش من در نقش من به عنوان کارگردان، ویراستار و انیماتور در Diversa مشابه است، در این که نمایش دیداری که بیننده می‌بیند و متناظر آن‌ها است.

نظرات آن‌ها توسط بازیگران بیان می‌شود، که دوباره موضوع را از شکل اصلی جدا می‌کند.واقعیت اصلی که این بررسی را بر آن داشت تا نظرات خود را بیان طراحی موشن گرافیک کنند تا حدودی از خروجی نهایی حذف می‌شود.تجربیات زندگی و واقعیت، پیش از آن که افکار خود را به سوالات مقاله تبدیل کنند، مشاهدات survey - survey را دیکته می‌کنند.افکار اصلی به طور کامل ایجاد شده و تجدید نظر طراحی موشن گرافیک ده و همچنین از نظر بصری نیز توسط خودم، مدیر ایجاد شده‌است.ایده‌های فردی از طریق ترکیب، ترکیب، ویرایش شده به طول تا متناسب شدن در قالب یک فیلم کوتاه، سازماندهی می‌شوند و طراحی موشن گرافیک به صورت منطقی به هم دستور داده می‌شوند تا با هم در یک حس منطقی جریان یابند، و توسط بازیگران صدا که نقشی ندارند تا ایده‌های فیلم را حمل کنند، صحبت کنند.تصویرسازی و جلوه‌های بصری در بافت فلسفه و سینمای معاصر در نظر گرفته شده‌اند و از بدن از قبل موجود من به عنوان طراح و انیمیشن سازی ایجاد شده‌اند (علاوه بر برخی بینش جدید که از سوی روش‌های فنی و تحقیق ایجاد شده‌است)و در یک فر طراحی موشن گرافیک ت ویدیویی با یک موسیقی متن و صوتی ترکیب شده‌است.بنابراین خروجی نهایی به میزان زیادی از متن اصلی حذف می‌شود که در آن افراد مشاهدات خود را در قالب مقاله ثبت می‌کنند.شخصیت اصلی فیلم سازی طراحی موشن گرافیک نیز طراحی موشن گرافیک همان شخصیت اصلی در فیلم Gondry است، همان طور که من یک سری نظرات ایجاد کردم و آن‌ها را با روایت، دیداری و گذار ساخته بودم.

و بافت، شخصیت اصلی این فیلم سازی شده‌است، که در عین حال the نیز هست.در این قطعه یک شخصیت وجود ندارد و در کل دنبال می‌شود.گاهی اوقات، اشکال انسان‌نما نمایان می‌شوند، اما تنها در مورد ایده‌های مرجع یا از سینمای معاصر یا برای مطابقت با تعاریف موجود در the.همانطور که در فیلم "Gondry"، مقاله اصلی به این موضوع پاسخ می‌دهد که این فیلم یک تداوم و یا جریان سریع ایده‌هایی را ایجاد کرده‌است که یک واقعیت جدید را تشکیل می‌دهد.سپس آن به بیننده بستگی دارد تا این واقعیت جدید را به عنوان یک فرد عملی یا قابل باور قبول کند.Diversa را می توان با فیلم Gondry مقایسه کرد، چون هر دوی آن‌ها فیلم‌هایی هستند که بین محیط‌های تصویری زندگی می‌کنند. ​

انیمیشن و انیمیشن در Gondry و گرافیک متحرک، liveaction و انیمیشن در Diversa.در هر دو فیلم، شخصیت اصلی را می توان به دلیل توانایی راوی در ویرایش و دستکاری فرم نهایی به عنوان راوی در نظر گرفت.به طور خاص‌تر، Diversa ممکن است تحت مقوله niche یک فیلم انیمیشن به عنوان مخالف فیلم مستند (فیلم Gondry)قرار بگیرد.تیموتی Corrigan این فیلم را به عنوان یک ژانر انعطاف‌پذیر تعریف می‌کند که در زیر مجموعه گسترده‌ای از فیلم مستند، غیرداستانی و تخیلی در فیلم تحقیقی: از مونتنی پس از Marker وجود دارد.مقاله تحقیقی، اغلب می‌تواند فیلم سازی تجربی را در بر بگیرد و موضوعات فلسفه و اگزیستانسیالیسم را پوشش دهد.یک فیلم تشریحی، "فعالیت‌های لایه‌ای از دید شخصی را به عنوان یک تجربه عمومی توصیف می‌کند" (Corrigan، ۱۳).Corrigan توضیح می‌دهد:" از آنجا که [ میشل de ] مونتنی، این مقاله در permutations متعددی ظاهر شده‌است، ​

که عملا در هر گفتمان و بیان مادی در دسترس بود.بیشتر وقت‌ها، ​

essayistic در ارتباط با مقالات ادبی است که شهرت تاریخی آن‌هااز مونتنی تا جوزف آدیسون و ریچارد ستیل در قرن هجدهم گسترش یافت. ​

قرنی به نویسندگان معاصر مانند جیمز بالدوین، سوزان Sontag، جورج لوییسBorges … و … محیط‌زیست …

در قرن نوزدهم در فعالیت‌های کم‌تر آشکار، مانند طرح‌ها و طرح‌ها،طرح‌ها، و در قرن بیستم، حتی در اشکال طراحی موشن گرافیک موسیقی نیز به نظر می‌رسد، مانند:

​ طراحی موشن گرافیک  یادگیری زبان انگلیسی 

از بیستم و بیست و یکمقرن اول، essayistic به طور فزاینده‌ای شکل مقالات عکس را گرفته‌است،

مبادلات در یک مدار الکترونیکی عمومی " (Corrigan، ۱۳ - ۱۴).Corrigan بر تاریخ این ژانر نظارت دارد، با این حال استدلال او ممکن است برای همه فیلم‌ها بکار گرفته شود، زیرا تعریف او از این ژانر طراحی موشن گرافیک گسترده است و همه فیلم‌ها را به عنوان essayistic در بر می‌گیرد.بسیاری از فیلم‌ها را می توان به طور خلاصه، غیر داستانی، تخیلی و یا تصویری از یک نقطه دید شخصی که زمانی برای مخاطبان غربالگری شده بود، در نظر گر طراحی موشن گرافیک فت.در نتیجه با فیلم مستند، Diversa ممکن است به عنوان یک فیلم کارتونی تجربی وجود داشته باشد.فیلم "Diversa" و "مقاله" به بررسی یک یا چند موضوع از یک دیدگاه شخصی می‌پردازد، اما نه تنها طراحی موشن گرافیک برای هدف ثبت و ارایه یک موضوع برای سابقه تاریخی که نمونه بیشتر از آثار مستند است.فیلم‌های مستند به طور کلی liveaction، غیر تخیلی و برای ثبت و ثبت برخی از جنبه‌های واقعیت هستند.مقاله تحقیقی می‌تواند برخی از جنبه‌های واقعیت را به خوبی ثبت و بررسی کند، اما می‌تواند explorations ادبی باشد که غیرداستانی یا تخیلی هستند، به کشف یک موضوع می‌پردازند اما لزوما برای آن نیست.آموزش و یا سابقه تاریخی.

The نمونه دیگری از بدن قطعات انیمیشن است که از رویکردهای سبک‌شناسی مجزا استفاده می‌کند، گرچه مجموعه‌ای از شلوارک است که مفاهیم فلسفی طراحی موشن گرافیک ماتریس را بررسی می‌کند.سبک‌های تعاملی از گرافیک متحرک گرفته تا انیمیشن شخصیت ۲ بعدی تا تقریبا photorealistic و انیمیشن ۳ بعدی هستند.مجموعه فیلم‌های کوتاه، مجموعه می‌تواند به عنوان ترکیبی از داستان‌هایی که از دیدگاه‌های مختلف با استفاده از سبک‌های دیداری مختلف تعریف شده‌اند، در نظر گرفته شود.بیشتر آن‌ها از نوعی روایت voiceover استفاده می‌کنند.Diversa را می توان همانند مجموعه فیلم به عنوان یک کل در نظر گرفت.با این حال رویکردهای متمایز آن به یک فیلم کوتاه را ترکیب می‌کند. ​

شاید به طور مشابه در ساختار سازمانی، reincarnation، " آخرین قسمت در فصل ششم of یک قسمت triptych است، سه سبک دیداری مختلف که مربوط به سبک‌های مختلف تاریخی انیمیشن هستند و آن را به خود بازتابی تبدیل می‌کنند.سبک اول سیاه و سفید است و یادآور of و والتر Lantz است، سبک دوم آن مر طراحی موشن گرافیک بوط به یک بازی طراحی موشن گرافیک ویدیویی ۸ بیتی کوتاه است و سومین سبک آن شبیه سبک کارتونی anime از دهه ۱۹۸۰ است.فیلم من از یک ساختار سازمانی مشابه استفاده می‌کند، که شامل سه بخش نامتجانس با جلوه‌های بصری متفاوت است، که هر کدام مربوط به سه پاسخ مقاله است که توسط survey ناشناس جمع‌آوری شده‌اند.با این حال، فیلم من از گرافیک متحرک ۲ بعدی، برای ادغام تصاویر سه‌بعدی و عمل زنده، برای انیمیشن ۳ بعدی با عکس‌هایی که تلاش می‌کنند تصویری را ایجاد کنند که هدف از آن بررسی بصری است. ​

ظهور تکنولوژی گرافیک کامپیوتری از فیلم، از فرآیند celluloid غنی از مواد شیمیایی تا یک ساختار کاملا دیجیتال و believably تقریبا photorealistic ۳ بعدی.هدف از این فیلم، بازتولید سبک‌های دیداری جداگانه برای نشان دادن این واقعیت است که نظرات متفاوت واقعیت را می توان با استفاده از سبک‌های دیداری مختلف بیان کرد.کاری که بسیار شبیه به ترکیب پست‌مدرن از رسانه هاست، موزیک ویدیو "نعناع" توسط Julio Bashmore است که توسط نوح هریس هدایت شده‌است.این فیلم با گرافیک متحرک شروع می‌شود و از ترکیبی از تکنیک‌های بصری در سراسر طراحی گرافیک، انیمیشن ۲ بعدی، "توقف فریم" و یا انیمیشن با اشیا واقعی استفاده می‌کند، و همه این مولفه‌ها با هم برای ایجاد فضای سه‌بعدی hyperrealistic که هرگز جایی در واقعیت ندارد، جمع می‌شوند.موزیک ویدیو یک جشن دیداری است، چرا که از یک شی واقعی با رزولوشن بالا و ترکیب دقیق برای ایجاد ترکیب‌های artful استفاده می‌کند. اشیا به خودی خود این موضوع را بسیار عجیب و غریب می‌سازند،این ویدئو یادآور فیلم‌های برادران Quay است که با استفاده از اشیا یافت‌شده برای شخصیت‌ها و مجموعه‌ها، با استفاده از اشیا یافت‌شده در surrealistic sealed، یادآور صحنه‌های surrealistic baby است.اشیا به روش‌های غیر ممکن حرکت می‌کنند و تعامل می‌کنند تا به داستان‌ها بگویند.در حالی که فیلم من انیمیشن حرکت متوقف نمی‌شود، the پست‌مدرن از سبک‌ها، واسطه‌ها، و تخصیص منابع به فرهنگ عمومی و بازیافت تکنیک‌های فیلم و عناصر به شکل‌های جدید و دیجیتال، ویژگی فیلم من هستند.به طور خاص، ارجاعات کلامی و بصری به Morpheus از ماتریس در بخش دوم فیلم، کوئنتین Tarantino و مقدار اضافی of خونی که در عکس اول بخش III و مرجع بصری مستقیم به the اسکن دیده می‌شود.اثر، یا بزرگنمایی بی‌نهایت حاصل از یک دوربین فیلم سنتی که در سال ۲۰۰۱ (استنلی Kubrick)ظاهر شد: یک اودیسه فضایی در طول توالی stargate.

این فیلم کوتاه دارای دو soundtracks است، و دیگری فهرستی از کلماتی است که با حرف "f" آغاز می‌شود، و دیگری فهرستی از کلمات است که با حرف "f" آغاز می‌شود.فیلم او، شبیه به فرآیند فیلم من، از synced هایی با جلوه‌های تصویری که به دنبال توضیح the هستند، استفاده می‌کند.کلماتی مانند "هیچ" و "متوقف‌شده" متناظر با فریم های سیاه و تصاویر جمجمه هستند.Phrases مانند "جشنواره‌های بین‌المللی فیلم" تصاویر بسیار کوچکی از پرچم‌ها را ایجاد می‌کنند و "تحولات" باعث انباشته شدن سریع تصاویر می‌شود.Mouris از یک تکنیک collage استفاده می‌کند، که من آن را در یک سوم فیلم خود تفسیر کرده‌ام، با این حال تصاویر در فیلم او با انیمیشن ساده پوشانده شده‌اند (تصاویر فقط لایه‌لایه هستند و به سرعت در یک فرآیند انیمیشن متوقف می‌شوند که به راحتی با فیلم سازی سنتی به دست می‌آید).او در شرح زندگی خود توضیح می‌دهد که او به طور مشابه در طراحی گرافیکی شروع به کار کرده‌است و تبدیل به انیمیشن و فیلم سازی در دوره تحصیلات تکمیلی شده‌است.این رویکرد همچنین ممکن است فرآیند خلاقانه مشابه را از دیدگاه اولین و مهم‌ترین طراح، transcribing تصویر از روایت آوایی، و واگرایی عمدی از یک ساختار روایی کلاسیک با شرح برش صریح، نقطه اوج، اقدام در حال سقوط، و وضوح در هر دو فیلم فرانک و Diversa توضیح دهد.در طول فرآیند فیلم‌سازی، به عنوان سازنده باید نقش را به عنوان مدیر، interviewer، هنرمند، طراح گرافیک، تولید کننده، Animator، compositor، نویسنده، محقق و storyteller ایفا کنم.

من افکار خود را در قالب تصویری از واقعیت تصویری و از طریق گرافیک حرکت و تکنیک‌های فیلم و تکنیک‌های فیلم در ذهنم مجسم می‌کنم.در حالی که معمولا تولید فیلم از افراد مجزا برای این نقش‌ها استفاده می‌کند، چون مقدار کاری که برای طول مشخصه نیاز است و / یا یک فیلم کوتاه نیاز به یک گروه کامل دارد، این فیلم تولید دانش آموزان است.من باید تمام نقش‌هایی را در نظر بگیرم، درست مانند بسیاری از هنرمندان مستقل و animators، مانند کریس سالیوان.تولید فیلم مستقل او، مصرف ارواح، از هر شکلی از تکنیک سنتی پویانمایی بهره می‌برد.فیلم طول feature او را به عنوان کارگ طراحی موشن گرافیک ردان، تهیه‌کننده، کارگردان، کارگردان، Animator، فیلمسازی، صدای بازیگر و هنرمند تعیین کرده‌است تا داستان خود را تعریف کند.همچنین Diversa نیز از همان نوع تولید فیلم استفاده می‌کند.آزمایش با اشکال و سبک‌های مختلف انیمیشن.با این حال، برخلاف مصرف ارواح، Diversa عمدتا از تکنیک‌های دیجیتال (برخلاف روش‌های سنتی فیلم)بدون هیچ گروهی از کار برای افراد دیگر استفاده می‌کنند.توسعه مفهوم

آنچه مرا به عنوان یک بیننده تحت‌تاثیر قرار داد، توانایی گرافیک برای ارائه impossibilities تصویری به عنوان رویداده‌ای ظاهرا واقعی بود.تکامل فیلم به عنوان رسانه در عصر دیجیتال، تاثیرات بصری و انیمیشن را با فیلم سازی اکشن زنده ترکیب کرده‌است، که اغلب فیلم‌ها را بصورت جزئی یا تقریبا کامل به تصویر می‌کشد.فیلم خودش تقریبا طراحی موشن گراف طراحی موش طراحی موشن گرافیک ن گرافیک یک به طور کامل از فیلم سازی گذشته حذف شده‌است.دوران پس از دیجیتال، معنای واژه "فیلم" را از یک فرآیند فتوشیمیایی به یک فرآیند کاملا دیجیتالی با استفاده از تصاویر پیکسل و کامپیوتر به جای نوارهای فیلم تغییر داده‌است.من متوجه شدم که موضوعات فیلم‌ها هم به سمت ایده‌های فلسفی در مورد جهان‌های موازی متمایل شده‌اند و اغلب با مولفه‌های عمل - زنده ترکیب می‌شوند.این فرضیه من است که موضوع تکراری طراحی موشن گرافیک of ها به صورت بصری و درون مایه‌های فیلم‌ها ممکن است به خاطر ظرفیت افزایش‌یافته تکنولوژی در گرافیک و قدرت محاسبه بوجود آمده باشد.این عقیده من است که ممکن است به طراحی موشن گرافیک طور گسترده بیانگر نگرانی‌هایی از افزایش تاکید طراحی موشن گرافیک بیشتر برای ادغام فن‌آوری در جامعه باشد.این ایده‌ها با سینمای امروزی مرتبط هستند، چ طراحی موشن گرافیک ون دوران دیجیتال، یک رویداد نسبتا جدید است که باعث افزایش چشمگیر کیفیت گرافیک کامپیوتری و قابلیت‌های فیلم‌ها می‌شود تا ایده‌های بصری را در یک پیچیدگی افزایش دهد.من یک پس‌زمینه در طراحی گرافیک دارم و بخش زیادی از هر فرآیند طراحی شامل ایجاد تصاویر نمادین یا نمادها برای طراحی موشن گرافیک ارتباط معنا است.

در نشانه‌شناسی، یا مطالعه معانی، نشانه‌ها و نمادهایی که می‌توانند معنا را منتقل کنند.این در طراحی طراحی موشن گرافیک گرافیک یا طراحی ارتباطات بصری بسیار مهم است.دانیل Chandler نشانه‌شناسی را به صورت گسترده تعریف می‌کند و توضیح می‌دهد: "semiotics شامل مطالعه نه تنها  طراحی موشن گ طراحی موشن گرافیک رافیک چیزی است که ما به عنوان" علامت " در هر روز به آن اشاره می‌کنیم.



:: برچسب‌ها: طراحی موشن گرافیک ,
:: بازدید از این مطلب : 174
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : سه شنبه 17 مهر 1397 | نظرات ()
نوشته شده توسط : hossein parto

واژگان بیگانه .
کم‌تر در مقابل کم‌تر:
از کلمات قرض گرفته‌شده و تفاوت یاد بگیرید .
بین " کم‌تر " و " کم‌تر "
کم‌تر در مقابل کم‌تر:
در تجربه گسترده ما در بلومزبری , ما متوجه شده‌ایم که
یکی از بزرگ‌ترین مشکلات دانش آموزان ما , انتخاب کم‌تر یا کم‌تر است !
در اینجا چند نکته مفید برای کمک به شما در طول مسیر وجود دارد :
غیرقابل شمارش در مقابل
یک قاعده بسیار ساده وجود دارد : ما هر دو کم‌تر و کم‌تر در مقایسه استفاده می‌کنیم .
جملات اما کم‌تر با اسم‌های قابل شمارش و اسم‌های قابل شمارش کمتری دارند .
لورنا , افراد مشهور کمتری نسبت به خنده‌دار می‌داند .
شکلات نسبت به وارن کم‌تر شکلات می‌خورد . ( غیرقابل شمارش )
این ایده توسط این ایده پشتیبانی می‌شود که
کم‌تر : تعداد کم‌تر ( مانند ) لورنا به اندازه افراد مشهور نیست .
فی ( خنده )
کم‌تر
وارن . ( غیرقابل شمارش )
اما درباره چه ? یادگیری زبان انگلیسی 
سایمون به افراد کمتری در فیس بوک می‌نویسد .
این یکی از رایج‌ترین اشتباه‌ات دانشجویان انگلیسی است .
افراد غیرقابل شمارش و غیرقابل شمارش هستند ?
خوب پاسخ این است ( درام ) … این یک اسم غیر خطی است : یک شخص .
( مفرد ) / افراد ( جمع ) .
زمانی که یک ضمیر کم‌تر عمل می‌کند
اولگا کم‌تر از فی غذا می‌خورد .
اما اولگا کم‌تر از آن چه می‌خورد ?
( الگا ) کم‌تر غذا می‌خورد تا فی .
در این مورد , اسم کم‌تر اشاره دارد که می‌تواند حذف شود , اما باید باشد.
دقت : این فقط برای کم‌تر و نه کم‌تر اعمال می‌شود .
حال , این دو جمله را که یکی صحیح است مقایسه کنید ?
(الگا ) کتاب‌های کمتری نسبت به فی می‌خواند .
اولگا پاولوسکایا کم‌تر از شوخی را می‌خواند .
اولگا پاولوسکایا کم‌تر از نوا را می‌خواند .
هر دو a و c صحیح هستند و b ) نادرست است چون کم‌تر نمی‌تواند روی خودش بایستد .
بدون اسم .
مقدار کم‌تر / کم‌تر یا کم‌تر ( قبل از) )
کم‌تر و کم‌تر به حروف اضافه می‌شود .
به عنوان ضمیر , این و ضمیر .
کاش سیمون کم‌تر وقت خود را صرف بازی‌های کامپیوتری می‌کرد.
هنوز الکل می‌خوری ? نه زیاد می‌نوشم .
امروزه خیلی از پانداهای موجود زنده هستند ? نه , تعداد آن‌ها کم‌تر است .
1 .
کم‌تر نیز با صفات و قیدها استفاده می‌شود .
کتی از ژاویر کم‌تر حرف می‌زند .
ژاویر کم‌تر از کتی با صدای بلند می‌خندد .
کم‌تر و کم‌تر با تعداد و اندازه :
کم‌تر نیز با اعداد دقیق مثل فواصل , زمان‌ها , سن و زمان استفاده می‌شود .
پول , علی‌رغم اسم آن , غیرقابل شمارش است .
تبصره :
نامزدی آن‌ها کم‌تر از دو ماه به طول انجامید . نامزدی آن‌ها
ماه‌ها به طول انجامید .
وزن آن کم‌تر از ۱ کیلوگرم است .
کاو نت گاردن کم‌تر از ۱ مایل دورتر از بلومزبری بین‌المللی بلومزبری است .
او کم‌تر از یک پوند درآمد دارد .
کم‌تر در درجه اول با مقادیر جمعی اشیا استفاده می‌شود .
تعداد کمتری از انواع درخت را می‌توان در بلومزبری یافت .
پارک
تعداد آن‌ها کم‌تر از ۱ نفر بود .
با این حال , معمولا ً درست است که اغلب افراد ترجیح می‌دهند کم‌تر استفاده کنند .
نسبت به هنگام توصیف طبقات بالا .
عجیب است اما درست است.
مثل همیشه
استفاده کم‌تر یا کم‌تر .
این جمله یک مثال ساده است .
تمام این موارد در این فروشگاه محدود یا کم‌تر هستند .
واژگان بیگانه:
تاکنون متوجه شده‌ایم که ما از اسم‌های قابل شمارش کمتری استفاده می‌کنیم .
و تعداد آن‌ها کم‌تر است , پس منصفانه است که بگوییم .
معنی کلمه به آیتم‌ها ( اسم جمع / اسم مستعار ) اشاره دارد سپس جمله عبارت است از :
نادرست . اما چند بار این جمله را توی یک سوپر مارکت دیدی .
بحث ادامه دارد …
زبان انگلیسی زبانی است که همواره درحال تغییر
نیازهای کاربران آن . ممکن است برای برخی کشف شود که آکسفورد -
فرهنگ لغت به صفحات آن هر سال به صفحات آن می‌افزاید .
برای مثال , این مدخل‌ها از همه حوزه‌های مختلف زندگی می‌آیند .
سلفی , محصولات فن‌آوری ( سلفی ) , محصولاتی که قرض گرفته‌اند .
کلماتی از دیگر زبان‌ها ( جعبه بنتو ) , تنها چند کلمه.
این کلمات به بخشی از زبان ما تبدیل شده‌اند . فقط بگ? ر ? د
مثال کافه و کلوچه گرد , برای مثال . چند دفعه دیدی .
اخیرا ً این حرف‌ها رو شنیدی ? شاید چندین بار .
بسیاری از ما
غافل از این هستند که آن‌ها در فرهنگ لغات انگلیسی به عنوان کلمات قرض گرفته ظاهر می‌شوند .
با نگاه به آمار اخیر می‌توانیم ببینیم که اکثر کلمات قرض گرفته‌شده
از لاتین ( ۲۹ % ) و فرانسه ( ۲۹ % ) ، و پس از آن آلمانی ( ۲۶ % )
سپس زبان‌های دیگر ( ۱۶ % ) . برخی از آن‌ها به راحتی شناسایی می‌شوند ، در حالی که برخی دیگر کمی
روز به روز سخت‌تر می‌شد.
در اینجا چند نمونه جالب از واژگان بیگانه آورده شده‌است .
RSVP برای " repondez s " il vous " ، فرانسه برای " پاسخ لطفا ً " ؛
که در پایان یک دعوت کتبی به این معنی استفاده می‌شود که شما باید به آن‌ها اطلاع دهید
افرادی که از شما دعوت کرده‌اند که در این مراسم شرکت کنید یا نه . ای . گرم . به وسیله RSVP
۲۰ مارس
Gesundheit - یک واژه آلمانی که گاهی توسط گویشوران انگلیسی استفاده می‌شود .
" متشکرم " و " "
بعد از اینکه کسی عطسه کرد گفت :
schmooze - یک واژه Yiddish که به معنی صحبت کردن با یک روش دوستانه یا دوستانه است .
در مورد چیزهای بی‌اهمیت در یک رویداد اجتماعی ، به خصوص به این دلیل که می‌خواهید
برای خودت یک امتیاز به دست بیاور .
مثال : من به آن رویداد شبکه سازی رفتم تا با برخی از پتانسیل‌های خود ارتباط برقرار کنم
مشتریان .
macho - یک صفت اسپانیایی



:: برچسب‌ها: یادگیری زبان انگلیسی ,
:: بازدید از این مطلب : 122
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : جمعه 13 مهر 1397 | نظرات ()
نوشته شده توسط : hossein parto

یه پاپ پیدا کن .
اصطلاحات ?
اصطلاحات , و کلمات فانتزی و پاپ
پاپ
" پاپ
در اینجا چند مثال می‌آوریم :
صدای انفجار نور - بطری شامپاین باز شد .
همه هورا کشیدند .
پاپ آپ - وقتی با یک جوش بازی می‌کنید - فقط یک نقطه پیدا کردم .
سی ان ان - یک نوشابه گازدار سبک - که من آن را خیلی زیاد نوشیده بودم .
پاپ
ناگهان باز شد
باز شد .
وقتی چشمه‌ات .
از غافلگیری .
وقتی دیدم
حلقه الماس . اون برام خرید .
ستاره پاپ : وقتی شما سریع
چیزی را وارد کنید یادگیری زبان انگلیسی 
دهانت را باز کرد .
قرص توی دهانش گذاشت و جرعه‌ای آب نوشید
او یک چیزی را به سرعت در جایی قرار داد - او چترش را باز کرد .
قبل از ترک خونه توی کیفش .
وقتی کسی می‌آید و بدون توجه به شما ملاقات می‌کند .
یه کم شکر .
بدون اینکه توجه داشته باشید , بروید و یک نفر را ملاقات کنید .
تا کمی شکر قرض بگیرم .
جک برگشت و یک دقیقه بعد برگشت .
من متاسفم آقای جونز .
در حال حاضر موجود نیست . تازه اومده بیرون .
بدون اخطار , سریع بیرون بروید - ببخشید , فقط باید پاپ کنم.
یک دقیقه بیا بیرون .
پاپ
اگر کسی از کسی انتقاد کند - یا در ملا عام .
وقتی راننده قطار به طرف من آمد , تعجب کردم چون آن را خریدم .
بلیط اشتباهی .
" پاپ آپ " در هر موقعیت یا شرایطی پول نقد می‌گیرد .
ج? م آماده م ? شود وقت ? که کس ? ز ? اد چ ? ز را خورده
آه ! چقدر خوشحالم ! من الان خیلی بزرگ هستم من نمی‌تونم صبر کنم تا این بچه رو داشته باشم ! من …
آماده برای پاپ !
آیا می‌توانید به دیگران فکر کنید ?
لهجه ما را هر چهارشنبه برای کمک بررسی کنید
دانش خود را از عبارات انگلیسی گسترش دهید .
وبلاگ دو هفتگی مان را بخوانید که شامل نکات مطالعه است .
جنبه‌های جالب زبان انگلیسی , حقایق جهانی
خیلی بیشتر !
تصور کنید
آن معانی مختلفی دارد و یکی از متنوع‌ترین و سرگرم‌کننده است.
کلمات انگلیسی انگلیسی .
چرا امشب مشروب می‌خوری ?
دیشب به یک رستوران خیالی رفتم .
من به مهمانی شیک و شیک دعوت شده‌بودم .
از دیدنت خوشحالم !
دوست من تو را دوست دارد.
او خود را جزئی از یک خواننده می‌داند.
من فقط امتحان دادم .
نظرت درباره ازدواج با رایان چیه .
غاز درست فکر می‌کرد .
او در معرض پرواز فانتزی قرار دارد .
( به شیوه‌ای رمانتیک ) .
فکرشو بکن .
ابراز تعجب یا شوک :
تصورش سخت است که
قوه تخیل را تقویت می‌کند .
احساس سطحی و گذرا داشته باشد
علاقه یا جاذبه :
قشنگ یا شیک .
شما احساس علاقه و علاقه دارید .
لباس بالماسکه پوشیده بود
پاسخ‌ها عبارتند از : 1 .
فقط یادت باشه .
فانتزی می‌تواند یک فعل باشد : آیا امشب نوشیدنی می‌خورید ? دوستم خیال می‌کند
فانتزی می‌تواند یک صفتی باشد : دیشب به یک رستوران رویایی رفتم .
فانتزی می‌تواند یک اسم باشد : فقط یک تصور گذرا , در معرض پرواز فانتزی .
فانتزی می‌تواند بخشی از یک عبارت ثابت و تنها باشد : تصور کنید !
تخیل می‌تواند بخشی از یک عبارت ثابت باشد که به دنبال آن فعل و انفعال است .
ملاقات با دیدن شما در اینجا
بنابراین , اگر می‌خواهید برخی از آن‌ها را امتحان کنید, ببینید کدام یک از آن‌ها توجه شما را به خود جلب می‌کنند
در مکالمات خارج از کلاس . یقین دارم که مردم تحت‌تاثیر قرار خواهند گرفت
و احتمالا ً می‌گویم یا فکر می‌کنم … آن را تصور کنید ! " " "
مسخره‌بازی در اصطلاحات :
با عکس‌های زیر مطابقت داشته باشید .
شکل 1. 8 . 1 .
شکل 1. 8 . 1 .
شکل 1. 8 . 1 .
شکل 1. 8 . 1 .
شکل 1. 8 . 1 .
تصویر را با زبان تطبیق دهید :
خیلی خوشحال شدم .
احمق‌ها مثل احمق‌ها فروش دارند .
تا درجه سوم را به کسی بدهد .
ما اسکلت توی کمد داریم .
تو لانه سگ هستی .
چشمه‌ای من .
بیا گوشت خوک را بیارید .
مثل طلا میمونه .
زانو بزن .
گربه شما زبونتو خورده .
پاسخ‌ها :



:: برچسب‌ها: آموزش زبان انگلیسی ,
:: بازدید از این مطلب : 154
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : جمعه 13 مهر 1397 | نظرات ()
نوشته شده توسط : hossein parto

 یادگیری زبان انگلیسی

چطور گوشت گاو - نادر و متوسط رو می خوای؟. welldone "، لطفا"

پیشخدمت:آنا: آنا.

پیشخدمت: رالف:آنا.

یادداشت‌های زبان​

توجه داشته باشید که چگونه این پرسش با "می‌تواند" شروع شود. چون این یک سوال بله / خیر است، در پایان آهنگ افزایش می‌یابد.AndI ". ​

توجه داشته باشید که چگونه آنا بر انتخاب خود تاکید می‌کند و "لیموناد" را انتخاب می‌کند.Areyoureadytoorder، ordoyouneedafewminutes؟ کلمه "یا" علامت انتخابی در اینجا است. ​

توجه داشته باشید که آهنگ افزایش آهنگ، و آهنگ در حال افتادن در چند دقیقه (اولین انتخاب این است: آیا شما آماده سفارش هستید؟ و گزینه دوم این است که "آیا شما به چند دقیقه نیاز دارید؟" ).I، نخود فرنگی.

توجه داشته باشید که "سوپ گوجه"، "گوشت سرخ‌شده" و "سیب‌زمینی سرخ‌کرده" کلمات مرکب هستند.فشار بر کلمه دوم در هر عبارت افت می‌کند.. welldone "، لطفا"

تنها اطلاعات لازم داده می‌شود.. من "lljusthavethefish" هستم

گفتگو ۲ - ۲: AttheDoctorWhatseemstobetheproblem "؟"

من سردرد دارم.چند وقته این علائم رو داری؟

و من هم واقعا خسته هستم.. همم ​

انگار آنفولانزا گرفتی.هر چهار ساعت آسپرین بخور و استراحت کنmakesure، زیاد آب بخور.اگه تا هفته دیگه هنوز مریض باشی. ​

بسیار خوب، متشکرم.Whatseemstobetheproblem "؟" ​

یعنی "مشکل چیست؟" توجه داشته باشید که آهنگ در پایان این پرسش قرار دارد.دکتر اطلاعات دارد، نه "بله / خیر". ​

خب، به عنوان یه واژه مقدماتی استفاده میشهتوجه داشته باشید که چگونه مصوت به گوش می‌رسد، تا شبیه "Weeeeeell …" باشد. این می‌تواند به عنوان راهی برای "خرید زمان" مورد استفاده قرار گیرد در حالی که شما در مورد آنچه می‌خواهید بگویید فکر می‌کنید. ​

Abadcough … asorethroat … aheadache: به مقاله "a" قبل از هر علامت توجه کنید.: کتی.: کتی.

کتی.یادداشت‌های زبان

Takeaspirin … getrest … makesure … توجه کنید که دکتر از the ساده اینجا استفاده می‌کند تا دستورها را صادر کند.این شکل ضروری فعل دلالت دارد. ​

Stillsick به معنی "ادامه دادن به بیمار" است. ​

گفتگو ۲ - ۳: درخواست از مسیرها. معذرت می خوام

. بله، "sthatway" - هشما سه‌تا بلوک به خیابان واشنگتن می‌روید، بعد به  یادگیری زبان انگلیسی مت راست بپیچید.در گوشه‌ای از ساحل است.! ممنون ​

من فقط چند روز تو شهر بودم، به همین خاطر هنوز راه خودم رو بلد نیستم.. "اوه،" Iknowhowyoufeel

... Couldyoutellmeیه کمی مودب‌تر از اونیه که بتونی به من بگی …؟ " " "Couldyoutellmewherethelibraryis "؟"

این یک سوال غیر مستقیم است، پس موضوع (کتابخانه)قبل از فعل (یعنی)می‌آید.کلمه دستور در یک پرسش مستقیم (در کجا کتابخانه است)معکوس می‌شود؟) .. بله، "sthatway" - ه

علامت: nancyعلامت: ​

nancy:یادداشت‌های زبان

! "Istilldon"توجه داشته باشید که کلمه "همه چیز" کجا است، فاعل (همه چیز)قبل از فعل می‌آید (یعنی).این سفارش با سوال مستقیم متفاوت است (همه چیز کجاست؟) .گفتگو ۲ - ۴: CallingforHelp

Isanyonehurt "؟"نمی‌دانم … ​

بیاید به پلیس زنگ بزنیم.الو؟من acaraccidentnearthepostofficeonCharlesStreet هستم.به نظر میاد یه مرد آسیب‌دیده. بله، itjusthappened.OK، ممنون. خداحافظ ​

Whatdidtheysay "؟"آن‌ها می‌خواهند یک آمبولانس و یک ماشین پلیس را درست کنند.



:: برچسب‌ها: یادگیری زبان انگلیسی ,
:: بازدید از این مطلب : 133
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : جمعه 6 مهر 1397 | نظرات ()
نوشته شده توسط : hossein parto

 

آموزش‌های ویدیویی

در یک سطح، داستانی درباره حیوانات مزرعه است که ارباب‌های شیطانی شان را سرنگون می‌کنند و مزرعه مانر را تصرف می‌کنند.اگر آن را به شیوه دیگری بخوانید، به انقلاب روسیه اشاره دارد و حیوانات نمایانگر سیاسی مهم هستندFluentU

حریف اصلی (مرد بد)خوکی است بنام ناپلئون که یک تمثیل ژوزف استالین است.سبک نوشتاری ساده و آسان است. ​

خیلی هیجان‌انگیز و سخت است که بتوان آن را کنار گذاشت!اگر به سیاست یا تاریخ علاقه‌مند هستید، یک مطالعه ضروری است.سطح زبانی برای یادگیرندگان ایده‌آل است و می‌تواند توسط هر دو کودک و بزرگسالان مورد استفاده قرار گیرد. ​

چارلی و کارخانه شکلات‌سازی نوشته Roald دال ​

این کتاب عالی برای عشاق شکلاتی و آن دندان‌های شیرین است!این کتاب نیز مانند هری پاتر به زبان‌های متعددی ترجمه شده‌است.شاید آخرین فیلم را با بازی جانی دپ (Johnny Depp)ببینید.این در مورد یک پسر جوان، چارلی Bucket است که با پدر و مادر و پدربزرگ و مادربزرگش در فقر زندگی می‌کند.

همچنین با استفاده از زبان ساده و توضیحات درباره اتفاقاتی که در حال رخ دادن است، از برخی زبان‌های توصیفی خارق‌العاده نیز استفاده می‌کند.۹. با خودتان صحبت کنید.

بخشی از یادگیری یک زبان با آن آشناتر می‌شود و اعتماد به نفس شما را افزایش می‌دهد.اگر شما باید قبل از یک رویداد بزرگ تمرین کنید، مانند یک شب والدین در مدرسه یا ارائه کسب‌وکار، تمرین همیشه کمک می‌کند. ​

شما می‌توانید صحبت را در ذهن خود و جلوی آینه تمرین کنید.اما اگه تو احساس شجاعت می‌کنی، پس چرا خودت رو ضبط نمی‌کنی؟ ​

ساخت یک ویدئو کوتاه از مکالمه و یا ارائه روی گوشی هوشمند یا کامپیوتر شما راهی خوب برای دیدن اینکه چطور شما واقعا وقتی انگلیسی صحبت می‌کنید، به نظر می‌رسد.شما می‌توانید تلفظ خود را با گویشوران مادری در نمایش‌های تلویزیونی مقایسه کنید. ​

بنابراین، شما آن را دارید - برخی روش‌های عالی برای تحصیل زبان انگلیسی در آرامش خانه خودتان.یک فنجان چای درست کنید و زمان خوبی برای یادگیری داشته باشید! ​

نکات جالب و موثر برای یادگیری واژگان انگلیسی: ۱۰ نکته جالب و موثریولیا Geikhman ​

تو مشکل لغات روی your رو به خاطر میاری؟آماده‌ای که تسلیم بشی؟ ​

خوب، این طور نیست! شاید فقط به یه چیز متفاوت احتیاج داشته باشی تا بتونی از لغات انگلیسی یاد بگیری … یه چیز رنگارنگ و سرگرم‌کننده!هر سال، مردم سراسر جهان در المپیک حافظه جهانی به رقابت می‌پردازند.

FluentU ​

نظم بسیاری از کارت‌های بازی را به خاطر سپرد.این صدها کارت برای یک ساعت است.باور نکردنی است، اینطور نیست؟اما این افراد تا زمانی که آن‌ها را به خاطر نمی‌آوردند، فقط به کارت‌ها خیره نمی‌شوند. ​

آن‌ها از استراتژی‌هایی استفاده می‌کنند (فکر کردن طرح‌ها)تا به آن‌ها کمک کند کارت‌ها را حفظ کنند.در آن سوی Flashcards، ​

​ یادگیری زبان انگلیسی 

وقتی که یک حقیقت بی‌اهمیت را که سال‌ها پیش یاد گرفتید - مثل کلمات برای آهنگ به یاد می‌آورید - اما نمی‌توانید کلمه‌ای را به یاد بیاورید که فقط دو دقیقه پیش روی یک تکه کاغذ دیده‌اید؟بسیاری از افرادی که می‌خواهند واژگان جدید انگلیسی را با flashcards شروع کنند، اما ممکن است متوجه شوید که به خاطر آوردن کلمات جدید به این طریق آسان نیست.

مغز شما مشکل بسیاری از چیزهای تصادفی را به خاطر می‌آورد.و این همه flashcards - کلمات تصادفی هستند. ​



:: برچسب‌ها: آموزش‌های ویدیویی , یادگیری زبان انگلیسی , آموزش زبان ,
:: بازدید از این مطلب : 168
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : شنبه 31 شهريور 1397 | نظرات ()

صفحه قبل 1 1 2 3 4 5 ... 6 صفحه بعد